مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران ، sh-sharifi@um.ac.ir
2- دانشیار زبانشناسی، گروه زبانشناسی و زبان های خارجی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده:   (121 مشاهده)

هدف از این پژوهش تعیین میانگین قدرت درکی حواس پنج­گانه در زبان فارسی بر اساس سلسله ­مرتبۀ میانگین قدرت درکی حواس لینوت و کانل(2009) است. برای رسیدن به این هدف از (100) صفت حسی پرکاربرد فارسی و (25) آزمودنی بومی فارسی­ زبان استفاده شد تا بر اساس لیکرت پنج­ گزینه ­ای میزان درک حسی خود را از هر صفت بیان کنند. همچنین از (20) آزمودنی دیگر خواسته شد برای صفات داده­شده اسم انتخاب کنند. این آزمون­ها برای پاسخ به این سوالات انجام شد: چند درصد از صفات منحصراً به یکی از حواس پنج­گانه نسبت داده شده­اند، امتیاز کلی هر حس از لیکرت پنج­امتیازی چند بوده است، و در نهایت میانگین قدرت درکی کدام حس بالاتر بوده است. همچنین آیا طبق نظر لینوت و کانل (2009) میزان هم­نشینی اسامی و صفات هم­حوزه بیش از  اسامی و صفات غیرهم­ حوزه است. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین قدرت درکی حواس در داده­ های فارسی تنها در جایگاه حس شنوایی با یافته­ های لینوت وکانل (2009) تفاوت دارد. همچنین منطبق بر یافته­ های ایشان، حس بینایی بیش­ترین و حس بویایی کم­ترین میانگین قدرت درکی را در میان حواس داراست. از نظر هم­نشینی اسامی و صفات نیز مشخص شد در سه حس بینایی، چشایی و شنوایی هم­نشینی­های هم­حوزه بیش از غیرهم­حوزه است؛ در حالی­که در مورد دو حس لامسه و بویایی این نظر صادق نیست، اما با توجه به تعداد بسیار کم هم­نشینی­های حس بویایی (دو مورد) و امکان نادیده گرفنن ان، بطور کلی می­توان نظر لینوت وکانل را تأییدکرد.
 
[1] Lynott & Connell

 
     
نوع مقاله: مقالات علمی پژوهشی | موضوع مقاله: زبان‌شناسی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.