استادیار دانشگاه بین المللی امام خمینی
چکیده: (6945 مشاهده)
این مقاله به مطالعه درک شنیداری محل تکیه واژگانی در زبان فارسی می پردازد. در یک آزمایش ادراکی، جفت واژه کمینه تکیه ای بی معنی /-/ به عنوان محرک هدف انتخاب و مقادیر دیرش هجا، سطح شدت انرژی کل، سطح شدت انرژی فرکانس های میانی و بالا و فرکانس پایه واکه های تکیه-بر و بدون تکیه در دو بافت دارای تکیه زیروبمی و فاقد تکیه زیروبمی طی گام های مختلف بازسازی شد. محرک های بازسازی شده سپس در یک آزمون شناسایی به آزمودنی ها شامل 20 گویشور بومی فارسی معیار ارائه و از آنها خواسته شد هجای تکیه بر را در محرک های هدف مشخص کنند. نتایج به دست آمده، یافته های آزمایش تولیدی صادقی (2011) را تایید کرد. بر اساس این نتایج، در بافت دارای تکیه زیروبمی، درک محل تکیه تا حد زیادی تابعی از تغییرات فرکانس پایه است. هر اندازه تغییرات زیروبمی یا اختلاف سطح فرکانس پایه بین دو هجا باعث تمایز شنیداری محل تکیه واژگانی می شود. در این بافت اثر همبسته های دیگر بر درک تکیه، افزایشی است به این صورت که این همبسته ها سطح اطمینان پاسخ های شنیداری را تا حدودی افزایش می دهند. در بافت فاقد تکیه زیروبمی، اثر دیرش هجا بر درک تکیه واژگانی قویتر از همبسته های شدت انرژی از جمله سطح شدت انرژی کل و سطح شدت انرژی فرکانس های میانی و بالا است. این نتایج نشان می دهد در صورت حذف تغییرات زیروبمی شنونده فارسی به نشانه های دیرشی برای تعیین محل تکیه واژگانی وابسته است.
نوع مقاله:
مستقل |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1390/9/9