دوره 7، شماره 4 - ( 1395 )                   جلد 7 شماره 4 صفحات 216-195 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده:   (5528 مشاهده)
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیده شعر حافظ، تاکنون تحلیل‌های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت‌های حافظ روشن می‌شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیره پیوستاری و پویا نمود می‌یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن‌ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانه آن‌ها فراهم می‌کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل‌-روایت‌ها و تبیین گسست‌ها و پیوست‌های درونی آن‌ها، توجه به ساختار روایت‌ ضروری به‌نظر می‌رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل‌های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت‌هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینه ایجاد گسست‌های عاملی را فراهم می‌کند. انفصال‌های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم‌شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می‌برند. البته در بسیاری از موارد، گسست‌های شناخت‌محور با گونه احساسی همراه می‌شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به‌دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می‌کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه‌های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می‌شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست‌های شناخت‌محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می‌رسد و این گسست‌ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی‌کنند.
متن کامل [PDF 268 kb]   (2978 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: تحلیل گفتمان
انتشار: 1395/7/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.