دوره 3، شماره 1 - ( 1391 )                   جلد 3 شماره 1 صفحات 24-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار ادبیات تطبیقی دانشگاه شیراز
2- دانشجوی دکتری ادبیات انگلیسی دانشگاه شیراز
چکیده:   (9055 مشاهده)
ادبیات تطبیقی از دهۀ هفتاد میلادی بر اساس نظریات رنه ولک و هنری رماک پا به عرصۀ جدید مطالعات بینا‌رشته‌ای نهاد. مطالعۀ ارتباط بین ادبیات و هنر، مانند ادبیات و نقاشی، یکی از عرصه‌هایی است که توجه پژوهشگران ادبیات تطبیقی را در چند دهۀ اخیر به خود جلب کرده است. در این نوشتار کوشیده‌ایم با بررسی شعر و نقاشی سهراب سپهری، ارتباط بین ادبیات و هنر را روشن کنیم. آنچه در این پژوهش بینارشته‌ای تحلیل می‌شود، مفاهیم ایستایی و پویایی است که در بیان نوشتاری شعر و بیان تصویری نقاشی به روش‌های متفاوتی رخ می‌نماید. هرچند اهمیت این پ‍‍ژوهش در بینارشته‌ای‌بودن آن است، منظر جدیدی برای درک بهتر اشعار و نقاشی‌های سهراب سپهری می‌گشاید. نویسندگان تلاش کرده‌اند تا با تبیین چارچوب نظری و روش تحقیق، راه را برای مطالعات بینارشته‌ای در این حوزه از قلمرو ادبیات تطبیقی بگشایند.
متن کامل [PDF 523 kb]   (3485 دریافت)    

انتشار: 1390/12/17

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.