دوره 8، شماره 1 - ( 1396 )                   جلد 8 شماره 1 صفحات 21-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فرانسه دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده:   (8803 مشاهده)
از دهه‌ی هشتاد میلادی، نشانه-معناشناسی با در پیش گرفتنِ رویکردی پدیدارشناختی و با تأثر از نسل جدیدی از اندیشه‌ها، از نظام کلاسیک که تا پیش از آن مطرح بود، فاصله گرفت. این رویکرد جدید امروزه نشانه-معناشناسی هستی محور خوانده می‌شود و بر اساس آن، خوانش دیگر نه یک رمزگشایی ساده، بلکه حرکتی به سمت درک و خلقِ دوباره‌ی معنا به مثابه‌ی بعدِ حس شده‌ی هستی است. در رمان بوف کور نیز شاهد ظهور چنین تفکر نشانه-معناشناختی در بطن گفتمان هستیم. بدین معنا که دریافت شخصیت اصلی از خود و جهان پیرامونش و دیگری نه یک برداشت ساده و کلیشه ای بلکه بر پایه‌ی حضور حسی- ادراکی و پویاست که در تعامل با پدیده‌ها شکل می گیرد. از این روی در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریات لاندوفسکی که با الهام از تفکر زیبایی‌شناختی گرماس ، مبحث نشانه معناشناسی هستی‌محور و تجربه زیسته را در ابعاد وسیع‌تری مطرح می‌کند سعی داریم کارکردهای گفتمانی حضور سوژه‌ی بودشی ‌ و نوع ارتباط وی با خود و دیگری را به چالش بکشیم و در نهایت ببینیم تعامل با این "دیگری" چگونه و بر چه اساسی، باعث ایجاد نظامهای جدید گفتمانی همچون نظام خلسه و استعلایی می‌شود و سوژه در جریان این تحول هستی‌شناسانه به چگونه درکی از خود و جهان پیرامونش دست می‌یابد.
متن کامل [PDF 249 kb]   (2496 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: نشانه شناسی
انتشار: 1396/1/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.