دوره 8، شماره 4 - ( 1396 )                   جلد 8 شماره 4 صفحات 206-175 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا، فارس، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرایش غنایی، دانشگاه شیراز، فارس، ایران
چکیده:   (10122 مشاهده)
این مقاله به روایت­شناسی داستان کوتاه «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشته ابوتراب خسروی براساس الگوهای کنشی و شَوشی گرمس اختصاص دارد. هدف اصلی مقاله یافتن سازه‌های داستانی مورد نظر گرمس برای بیان چگونگی تکامل تدریجی پیرفت­ها و شکل­گیری داستان، مقایسه دو الگوی کنشی و شوشی و بررسی چگونگی عبور از نظام کنشی به نظام شوشی در این داستان است. الگوی کنشی این داستان حول کنش‌های ستوان کاووس شکل می‌گیرد که در آن، با نظمی خاص در زنجیره‌های پیمانی، اجرایی و انفصالی، برای کسب منفعت در حرکتی تجویزی و ازپیش برنامه‌ریزی‌شده می‌کوشد بر ابژه ارزشی تأثیر بگذارد و کنشیارها و ضدکنشگرها نیز به‌نوبه خود، شرایط تسهیل یا دشوار­سازی کنش قهرمان را فراهم می‌کنند. در الگوی شوشی داستان، درمی‌یابیم که چگونه کنشگران و ابژه ارزشی در چرخه گفتمانی به ابژه ارزشی و شوشگر تبدیل می‌شوند و شوشگر بدون اینکه ازپیش برنامه‌ای داشته باشد، در برخورد با ابژه ارزشی و پس از طی فرآیندهای حسی‌ـ‌ادراکی و ابعاد دیگر گفتمان، دچار وضعیتی جدید می‌شود که آن را می‌توان حرکت به‌سوی وصال معشوق نامید. به این ترتیب، این نتیجه به‌دست می‌آید که در این استحاله گفتمانی، رابطه بین کنشگران با یک دگرگونی تدریجی در پیرفت­های پنج‌گانه بازتعریف می­شود و گفتمان تثبیت‌شده کنشی به گفتمان تردید و تغییر شوشی می‌رسد.
 
متن کامل [PDF 284 kb]   (2436 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: معناشناسی
انتشار: 1396/7/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.