دوره 2، شماره 2 - ( 1390 )                   جلد 2 شماره 2 صفحات 40-19 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


مربی گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
چکیده:   (6232 مشاهده)
در این مقاله، عدم‌تجانس به منزله یکی از سازکار‌های زبانی شوخ‌طبعی بررسی می‌شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم‌کنندگی و خنده در شوخ‌طبعی کدامند؟ به نظر می‌آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده مؤثرند. در این مقاله، عدم‌تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم‌کنندگی معرفی می‌شود. پس از اشاره به پیشینه مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ‌طبعی، نظریه عدم‌تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رساله دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی‌های کلامی از جمله همنامی، هم‌آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می‌شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ایهام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می‌شود. نتایج بررسی نشان می‌دهند که عدم‌تجانس زبانی از رهگذر برخی مؤلفه‌های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ایهام، از جمله علل اصلی سرگرم‌کنندگی متون مطایبه‌آمیز به شمار می‌آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه‌های شوخ‌طبعی نیز هموار می‌کند.
متن کامل [PDF 228 kb]   (2872 دریافت)    

انتشار: 1390/3/24

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.