1- دانشگاه تربیت مدرس ، arash.e.ghazvineh@gmail.com
2- دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (637 مشاهده)
پژوهش حاضر کوشیده است تا با تکیه بر آراء یوری لوتمان (۱۹۲۲ تا ۱۹۹۳)، نشانه شناس فقید و بنیانگذار مکتب نشانهشناسی تارتو-مسکو نشان دهد چگونه معنا در امتداد فضای روایی رمان رود راوی اثر ابوتراب خسروی (1382) توزیع گردیده است. به باور لوتمان، تمامی نظامهای نشانهای فعال در مناسبات اجتماعیِ جغرافیایی خاص، توانش معنایی خود را از تعامل با پیکره نشانهای عظیمی میگیرندکه در حافظه جمعی مردمان دوران جریان دارد. او در کتاب خود با عنوان جهان ذهن (Lotman, 1990) این ملغمه نشانهای را «سپهر نشانهای» نامیده و برای آن مشخصههایی از قبیل مرزبندی، نواخت و مرکزیت قائل میشود. بهباور لوتمان، تراکم معنایی در گستره سپهرنشانهای یکنواخت نبوده و با گذار از نواحی حاشیهای به مرکز، چگالی معنایی افزایش یافته و فراساختارهای فرهنگی حاکم، عناصر بیشتری را با دلالتهای معنایی انباشته میکنند. در این پژوهش، با تمرکز بر روایت، نواخت توزیع معنا در فضای داستان مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه حاضر بهشیوهای توصیفی-تحلیلی در پی آن است تا نشان دهد چگونه با حرکت به سمت مرکز سرزمین رونیز دارالمفتاح در داستان، عناصر زمان-مکانی و نیز کنشهای شخصیتها دارای دلالت میگردد. نتایج نشان میدهد که با گذار از نواحی حاشیهای به مناطق مرکزی، فراساختارهای فرهنگی عناصر بیشتری را با دلالت انباشته و اینگونه بر تجمع معنایی این مناطق می افزایند.