دوره 7، شماره 1 - ( 1395 )                   جلد 7 شماره 1 صفحات 172-151 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
چکیده:   (6596 مشاهده)
نظریه مایکل هلیدی تحت عنوان «زبان­شناسی سیستمی- نقشی» از مهم­ترین نظریات زبان­شناسی است که در چارچوب نقش­گرایی به شکلی سازمان­یافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی می­پردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفه­هایی سخن می­گوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریه جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی به­شمار می­رود.      برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی-  بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهن­ترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی  و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخی­ها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری می­کنند. از آن جمله است مقامه مضیریه بدیع­الزمان همدانی که در این نوشتار می­کوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریه تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان می­دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی­های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره­ها و تعامل بین زنجیره­ها باعث انسجام اجزای این مقامه شده­اند.  
متن کامل [PDF 307 kb]   (2976 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: زبان شناسی
انتشار: 1395/1/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.