دوره 3، شماره 3 - ( 1391 )                   جلد 3 شماره 3 صفحات 235-217 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
4- دانشیار گروه زبان شناسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی، دانشگاه علامه¬طباطبایی، تهران، ایران
چکیده:   (6746 مشاهده)
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده می­شود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربۀ زنان مورد توجه قرار نمی­گیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تأکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربۀ زنانه به خواننده نشان می­دهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابۀ نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت می­کنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوه­های مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانه­دار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصۀ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.  
متن کامل [PDF 197 kb]   (2852 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: کاربرد شناسی زبان
انتشار: 1390/10/4

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.