دوره 8، شماره 4 - ( 1396 )                   جلد 8 شماره 4 صفحات 70-47 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


دانشیار زبان فرانسه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده:   (13488 مشاهده)
بشر از دیرباز در جست‌و‌جوی درک فرآیندهای ذهنی در استدلال، تصمیم‌گیری، یادگیری و سایر فعالیت­های ذهنی بوده است؛ اما مطالعه علمی ذهن انسان از چند دهه قبل با پیدایش علوم شناختی آغاز شد. برخی علوم نیز برای به‌روزمانی و دستیابی به دستاوردهای جدید، به علوم شناختی گرایش پیدا کردند و پسوند شناختی در بسیاری از این علوم به‌کار رفت. آموزش زبان نیز به‌عنوان یک علم میان‌رشته‌ای‌ باید از دستاوردهای علوم شناختی برای متحول و به‌روز شدن بیشتر بهره­مند شود و درعمل از آن‌ها استفاده کند. پیوند مستقیم میان آموزش زبان و علوم شناختی اندکی مشکل به‌نظر می‌آید؛ به همین دلیل، به علومی مثل روان­شناسی شناختی، زبان­شناسی شناختی و علوم اعصاب شناختی نیاز است تا تعامل و تلفیق آموزش زبان و علوم شناختی ممکن شود. هدف این مقاله، طرح و بررسی مبانی نظری آموزش زبان با رویکرد شناختی با استفاده از علوم اعصاب شناختی و ارائه مبنایی برای انجام تحقیق میدانی در این زمینه است. در این پژوهش، درپی یافتن پاسخ برای دو پرسش هستیم؛ اینکه تا چه اندازه می­توانیم علوم اعصاب شناختی را در آموزش زبان به‌کار بریم و رویکرد یاددهی‌ـ‌یادگیری سازگار با مغز چه کاربردی در آموزش زبان دارد. براساس این پژوهش، علوم اعصاب شناختی که عملکردهای شناختی را با توجه به عملکرد و ساختار مغز مطالعه می‌کنند، مبنای نظری مناسبی برای آموزش زبان با رویکرد شناختی به‌شمار می‌روند و رویکردهای آن‌ها‌ در آموزش زبان بسیار کاربرد دارد؛ مانند اصول یاددهی‌ـ‌یادگیری سازگار با مغز که دانستن و کاربرد آن‌ها در فرآیند یاددهی و یادگیری زبان خارجی بسیار مفید و راهگشا است.
متن کامل [PDF 249 kb]   (6166 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: روان شناسی زبان
انتشار: 1396/7/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.