دکتری حوزه علمیه قم، قم، ایران
چکیده: (4969 مشاهده)
قائلشدن به ذهنیبودن موضوعٌ له الفاظ در قالب نظریه، درحقیقت همگامشدن با دیدگاه رایج و متعارفی است که امروزه در مجامع زبانشناسی طرفداران بسیار دارد و معتقدان به آن باید لوازمی را بپذیرند که در پارهای از موارد با اصول مطرح در علوم ادبی سازگار نیست و برخی از پیروان آن خواسته یا ناخواسته از قصد و نیت ماتن عبور میکنند. این مقاله در پی آن است تا بررسی کند که ورود این نگاه چه تأثیری بر محققان زبانشناس فارسی گذاشته است و لوازم غیر قابل قبول مترتب بر قول به ذهنی بودن موضوعٌ له الفاظ چیست و به چه دلیل بعضی از پویندگان این دیدگاه نمیتوانند به نیت صاحب متن توجه کنند. مقالۀ حاضر برای پاسخ به این سؤالات دیدگاه زبانشناسان معروفی همچون سوسور، پیرس، یلمزلف، بارات، ویمسات و بردزلی را مطرح میکند و ضمن نقد آنها سبب عدول از قول به ذهنیبودن الفاظ و قائل به موضوعٌ له بودن ماهیات خارجی را توضیح میدهد و نیز بررسی میکند بر اساس این دیدگاه چه چیزی بر قصد و نیت مؤلف تأثیر میگذارد. تأثیر این گونه مباحث در دیگر علوم مرتیط با الفاظ نظیر علم اصول و ادبیات و ورود و قبول برخی از نظریات آنها در این دو علم، از دیگر اهداف مقالۀ حاضر است.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1396/5/1