1- استادیار زبان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- دانشجوی مقطع دکتری رشته زبانشناسی همگانی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده: (9738 مشاهده)
در زبانشناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی میشود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از تواناییهای شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه تواناییهای زبانی کودکانِ کمتوان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کمتوان ذهنی با ضعف آنها در فعالیتهای شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرحشده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آنهاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، 20 کودک عادی و 20 کودک کمتوان ذهنی خفیف از دانشآموزان پایه اول و دوم دبستانهای شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقولهها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آنها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده از دو روش آماری ـ توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمونهای کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج هر دو دسته تحلیل، تفاوتهای چشمگیری را میان دو گروه آزمودنیها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درونگروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقولهها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقولهها، در طبقهای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمونها صحت فرضیه مطرحشده را تأیید میکند.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان و زبان شناسی انتشار: 1396/4/16