استادیار زبان فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
چکیده: (6196 مشاهده)
همانگونه که از سوسور به بعد بر جای مانده است، معنای واحدها به شکل جوهرهای و ایجابی در خود واحدها نمیباشد، بلکه معنا اساساً جنبهای افتراقی دارد. از این منظر همه بها به «ارتباط» داده میشود تا به تکتک واحدها یا واژهها به شکلی مجزا. همین مسئله درباره سوژه («من»/ «ما») و هویت او نیز صدق میکند: سوژه نیز با «تفاوت»، خود را تعریف میکند و برای نائلآمدن به هویتی مشخص به دیگری («او») نیاز دارد. بر همین اساس، لاندوفسکی الگوی کلی را مطرح میکند که شامل چهار استراتژی گوناگون درباره وجوه متفاوت برخورد «خودِ» غالب ِمرجع (یک گروه غالب مرجع) با «دیگری» مغلوب است؛ الگویی که باید آن را به شکل ریشهای برگرفته از «مربع معناشناسی» گرمَس دانست. این استراتژیها عبارتاند از شبیهسازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی. هدف اصلی این مقاله این است که نشان دهد میتوان این الگو را در قلمرو ترجمه که فضای پرتنش برخورد زبان خود با زبان دیگری بیگانه است، پیاده کرد. اما پرسش اصلی این است که اساساً چگونه میتوان الگوی هویتی لاندوفسکی را برای خوانش تازهای از استراتژیهای ترجمه به کار برد؟
انتشار: 1394/5/1