دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (6471 مشاهده)
هر زبان و گویش از اجزا و مواد قالبی چون زبانزدها و اصطلاحات، کنایهها و ضربالمثلها تشکیل میشود که باعث غنای آن زبان هستند. گفتارهای قالبی کاربرد خاص و موقعیتشناسانه و نقش مؤثری در برقراری ارتباطهای اجتماعی دارند. این گفتارها اغلب شفاهی هستند، زایایی فراوان دارند و حامل معانی عمیق و فشرده هستند. این اجزای کلیشهای و قالبی درطول سالیان و سینهبهسینه به نسلهای بعد منتقل یا در فرهنگها ثبت میشوند و برخی بهآرامی در زبان رسمی و حتی ادبی راه مییابند. بخش مهمی از ذخایر زبانی غیرمکتوب در فرهنگها را همین گفتارهای قالبیشده تشکیل میدهند که ضرورت توجه علمی به این انواع را دوچندان میکند. مسئلۀ اصلی این مقاله تبیین مبانی نظری و گونهشناسی و نشان دادن تنوع گستردۀ این کلیشههای قلبی زبان فارسی است. برای این منظور، ابتدا به معرفی پیشینه و کارهای انجامشده خواهیم پرداخت، سپس ریشه و خاستگاه این کلیشههای زبانی را بررسی میکنیم وضمن تبیین و تشریح این گفتارهای قالبی و زیرگونههای هریک (نفرینها، دشنامها، تعارفها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، تکیهکلامها، متلکها و کنایات و امثال)، ساخت زبانی، مضامین، کاربرد و تنوع آن در زبان عامه را با مثالهای کافی تبیین مینماییم. این مقاله را بهعنوان الگویی برای گونهشناسی وبررسیهای ساختاری و محتوایی زبان عامه پیشنهاد میکنیم. تحلیلهای دستوری، جامعهشناسانه و فرهنگی جایگاه قابل بررسی دیگری دارند.
انتشار: 1394/7/1