دانشیار زبان شناسی، دانشگاه همدان، همدان، ایران
چکیده: (5901 مشاهده)
به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق میشود. تناوبها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبانها ظاهر میشوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده میشود، در تمام این مثالها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوبهای واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی میکنیم و متذکر تناوبهای صرفی و نحوی و یا دیگر تناوبهای بت لوین نمیشویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوبهای گذرایی را بررسی میکنیم که شکل یا صورت دو گونۀ تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوبها عبارتاند از انواع تناوبهایی که در آنها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوبهای با متمم مستقیم مستتر، تناوبهای گرایشی، و تناوبهای حذف حرف اضافه.
انتشار: 1395/3/1