1- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان
چکیده: (7098 مشاهده)
نظرگاه روایی بهعنوان الگوی نقادانه زبانشناختی- روایی، زمینه تحلیل گفتمان روایی را از طریق نحوه عرضهداشت گفتار درمتون ادبی بهدست میدهد. در این راستا دو داستان کوتاه بهکی سلام کنم؟ از سیمین دانشور و زنزیادی از جلال آلاحمد اگرچه بهدلیل مشابهت ظاهری در بهرهمندی از راوی اول شخص، انتظار مواجهه با نظرگاه روایی یکسان را برای مخاطب بهوجود میآورد؛ اما سازوکارهای زبانی- روایی متفاوت درون داستانها به همراه متعلق بودن نویسندگان به دو نوع گفتمان متفاوت تکنیکمحور و متعهد ادبیات معاصر ایران و جنسیت متفاوت آنان، بستر مناسبی برای تحلیل مقایسۀ نظرگاه روایی در دو داستان بهوجود آورده است. بهاین منظور هر دوداستان با توجه به الگوهای زبانشناختی- روایی، در دو سطح اجزا و نحو کلام برسی و این نتیجه حاصل شده است که در داستان به کی سلام کنم؟ خلاف داستان زن زیادی برای پیشبرد روایت از زمان افعال حال، عدم وجهیت منفی در سطح اجزای کلام، نظرگاه اول شخص مثبت قهرمان و کانونسازی درونی حاصل از آن استفاده شده و همچنین از کلام گسسته بهره برده است که این مشخصه ازجمله عوامل موفقیت دانشور درکانونسازی درونی درسطح نحو کلام تلقی میشود. این درحالی است که در داستان زن زیادی که از افعال گذشتۀ ساده و بعید، وجهیت منفی بههمراه بسامد بسیار پرسشهای بلاغی وجملات طولانی با سیری منطقی استفاده میشود، مشخصههایی وجود دارد که میان این داستان و به کی سلام کنم؟ فاصله ایجاد میکند، تا آنجا که از پسِ شخصیت زن که راوی درون داستانی نیز است، صدای آلاحمد شنیده میشود و باوجود تلاش آلاحمد، نظرگاه درونی حاصل از آن منفی و بیرونی بهنظر میرسد . همچنین حضور دو راوی درونی و بیرونی درنهایت به دو نوع مؤلف پنهان و گفتمان غالب حاصل از آن انجامیده است.
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1396/11/1