1- دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
2- دانشیار زبانشناسی همگانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
چکیده: (3938 مشاهده)
جملۀ شرطی جملهای مرکب است که از دو بند شرط و جزای شرط تشکیل شده است. هدف ما در این پژوهش، بررسی جملههای شرطی زبان فارسی معاصر بر اساس ردهشناسی دکلرک و رید (2001) است. بر اساس این ردهشناسی معنایی، جهان ممکنِ بند شرط به دو دستۀ حقیقی و نظری تقسیم میشود. جهان ممکن نظری میتواند خنثی یا غیرخنثی باشد و غیرخنثی، به چهار نوع بسته، باز، غیرقطعی و ضدحقیقی تقسیم میشود. در تحقیق حاضر، تلاش میشود این انواع با توجه به پیکرهای بالغ بر 286 جملۀ شرطی ـ که از 10 کتاب داستانی معاصر استخراج شده است ـ بررسی شود و بسامد وقوع هر یک به تفکیک مشخص شود. تحلیل جملههای شرطی فارسی نشان میدهد که ساخت شرطی فارسی با ردهشناسی مذکور مطابقت دارد و جهان ممکن نظری باز، بالاترین بسامد وقوع را دارد و جهانهای ممکن خنثی، بسته، حقیقی، غیرقطعی و ضدحقیقی بهترتیب، بیشترین بسامد را بعد از جهان ممکن باز
بهخود اختصاص دادهاند. بالاتر بودن بسامد وقوع جهان ممکن باز از آنجا نشئت میگیرد که در این جهان ممکن، موقعیتی فرضی که احتمال وقوع دارد، در نظر گرفته میشود و قطعیتی دربارۀ وقوع آن وجود ندارد و این تعبیر با کارکرد ساخت شرطی بیشترین تطابق را دارد. همچنین، این تحقیق نشان میدهد که علاوه بر کلمات ربط شرطی معمول مانند «اگر، اگه، بهشرطی که، والاّ، وگرنه و حتی اگر، که، تا و چنانچه» کلمات ربط دیگری مانند «چه ... چه؛ همچین که، وقتی که، به مجرد اینکه، حالا که، فرضاً، ولو، وقتی، آنگاه که، هروقت، همین که» نیز در نقش کلمۀ ربط شرطی بهکار میروند.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
هنر و علوم انسانی (عمومی) انتشار: 1399/3/10