استادیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (6132 مشاهده)
ژولیا کریستوا نخستین بار در جستاری در مورد آرای باختین، نظیر «منطق گفتوگومندی» و کاربست برخی از آنها در نمونههایی از متون ادبی، اصطلاح «بینامتنیت» را مطرح کرد. او مناسبات و ملاحظات بینامتنی را قبل از هر چیز موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان، نظیر رولان بارت، بسیاری از انگارههای مرتبط با مفهوم گفتوگومندی را گسترش دادند و هر متن ادبی را در پیوند مستمر و وثیق با متنهای دیگر و درهمآمیخته با آنها دانستند. از این منظر، هیچ متنی یکه و نوظهور نیست؛ بلکه حاصل نوشتارهایی است که از خاستگاههای فرهنگی متفاوت و متکثر برآمده است. ما در این نوشتار برای کاربست دیدگاه بینامتنی بر شعر معاصر ایران، اشعار قیصر امینپور را برگزیدهایم و باور داریم که اشارات و مناسبات بینامتنی در شعر او به نهادینهشدن خصلت گفتوگومندی در شعر او منجر شدهاند و بهطور چشمگیری در تکمیل معنای اشعار او نقش دارند؛ به سخن دیگر، باور داریم که ملاحظات و مناسبات بینامتنی در شعر امینپور دو کارکرد عمده «ایجاد خصلت گفتوگومندی» و «مساعدت در تکمیل دلالتهای مبنایی متن» را دارند. در این مقاله علاوه بر تبیین نتایج بدیعی که در پرتو خوانش بینامتنی شعر امینپور حاصل میشود، امکان کاربست این نظریه را در شعر و بهویژه شعر معاصر ایران خواهیم آزمود.