1- دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران
2- دانشیار گروه زبانشناسی دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران ، fsasani@alzhara.ac.ir
3- دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران
چکیده: (2844 مشاهده)
هدف پژوهش حاضر، بازنمود دشمن در متن خاطرات خودنوشتۀ یک زن از جنگ عراق با ایران است. با گذشت چند دهه از این جنگ هنوز کسانی که درگیر جنگ بودهاند تصویری از دشمن دارند که با مرزبندیهای ذهنی و فرهنگی آنهایی که تجربۀ حضور در جنگ و برخورد با دشمن را نداشتهاند، متفاوت است. از طرفی نوع نگاه یک زن به دشمن تصویری متفاوت از آن بهدست میدهد. بدین منظور ازمیان آثاری که در رابطه با جنگ نوشته شدهاند و نویسندۀ خانم دارند کتاب من زندهام اثر معصومه آباد انتخاب شد. این اثر به قلم فردی که در اسارت بوده نگاشته شده و متن تحت تأثیر احتمالی ذهنیت خاطرهنگار قرار نگرفته است. به همین دلیل متن مستقیم و دست اول بهشمار میآید. با بهکارگیری نظریۀ «سپهر نشانهای» لوتمان، نظریۀ «خلق دشمن» اکو و «مربع ـ نشانهشناختی» گریماس متن موردنظر تحلیل شد. بررسی متن نشان داد که برای بازنمود دشمن از قطبیسازی، تصویرسازی، و دشمن ایدئولوژیک استفاده شده است. شکل دشمن و میزان دشمنی در این اثر ثابت نیست. نویسنده برای هر دیگری میزان دشمنی متفاوتی قائل است؛ یعنی با پیوستاری از دشمن با درجات دشمنی متفاوت روبهروییم. در برخی موارد بنا به اقتضای شرایط مانند احساس خطر یا درماندگی، دشمن نیز خودی تلقی میشود.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1399/7/10