1- استادیار گروه ادبیات فارسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران ، sima.abbasi78@gmail.com
2- دانشیار گروه زبانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
چکیده: (4949 مشاهده)
نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1390) مدعی است، ارتباط محکمی میان تجربههای محیطی و مفهومسازیهای بشر وجود دارد که در زبان جلوه میکند. گفتمان ادبی و شعر نیز پیرو قواعد زبان است. از سوی دیگر، نقد بومگرا بررسی رابطه میان انسان و طبیعت را محور مطالعات ادبی خود قرار میدهد. التقاط این دو رویکرد معنایی و ادبی، چارچوبی برای بررسی رابطههای شناختی شاعر با محیط و انعکاس آن در اثر وی است. زبان شعر متأثر از تجربیات زیستمحیطی شاعر است. این مقاله تلاش میکند، تأثیر تجربیات محیطی سلمان هراتی ـ شاعر معاصر ایرانی ـ را روی مفهومسازیهای اجتماعی ـ مذهبی موجود در شعر وی تحلیل کند. برای این منظور، ابتدا استعارههایی که حوزه مقصد آنها، مفاهیم شهادت و امامت بود، استخراج شد. سپس، بر اساس نظریه استعاره مفهومی معاصر بررسی شد که محیط زیست این شاعر و اجزای تشکیل دهنده آن چه نقشی در مفهومسازیهای موجود دارند. به عبارتی، چگونه و کدام حوزههای مبدأ از این زیستبوم استخراج شده است. نتیجه این تحلیل نشان میدهد تجربۀ زیستی و فرهنگی سلمان تأثیر عمدهای بر شکلگیریِ گفتمان شعری او و تعامل فضای عاطفی و شناختی شعرش دارد و شاعر از سه حوزه مفهومی مبدأ نور، گیاه و آب و مفاهیم مرتبط با آنها برای مفهومسازی شهادت و امامت بهرهبرداری کرده است. استعاره «شهادت/ شهید و امامت/ امام/ ظهور طبیعت است» کلاناستعاره جاری در زیرساخت شعرهای سلمان است. ترسیم معرفت، توحید، عشق، پایداری، انتظار و دیگر مؤلفههای فرهنگ شهادت و امامت است که با کاربرد این استعارهها در شعر وی برجسته شدهاند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1398/6/27