1- 1دکتری زبانشناسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
2- استادیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران ، a.abbasi@alzahra.ac.ir
چکیده: (3612 مشاهده)
یکی از روشهای شفافسازی معنا در فرهنگنویسی استفاده از تصاویر است. مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی مدخلهای مصور سه فرهنگ یکزبانه فارسی از منظر دستوری و معنایی به الگوی ردهشناختی تصویرگری در این فرهنگها دست یابد. این پژوهش با تکیه بر طبقهبندی اشتاین (1991) با بهکارگیری روشی تحلیلی ـ توصیفی، شیوههای تصویرگری در فرهنگ عمید، فرهنگ معین و فرهنگ بزرگ سخن را مطالعه کرده و انواع تصاویر این فرهنگها را بهلحاظ حوزه معنایی و هویت دستوری سرمدخل، ویژگیهای دیداری تصاویر و محل درج آنها واکاوی کرده است. به این منظور، تحلیل پیکرۀ بنیادی صورت گرفت تا به این پرسشها پاسخ داده شود که چه مدخلهایی بیشتر مصور شدهاند و چگونه میتوان کارآمدی تصاویر در فرهنگهای لغت را افزایش داد. نتایج تحلیل توصیفی دادهها حاکی از آن است که مهمترین عامل در افزایش کارکردهای ارتباطی تصاویر، بومیسازی، بافتمند کردن تصاویر و ارجاع درست آنها به سرمدخلشان است که گاه با محل درج مناسب و گاه بهواسطه شرح تصویر میسر میشود. همچنین مشخص شد که اسامی ذات در هر سه فرهنگ بیشترین تصاویر را به خود اختصاص دادهاند. این پژوهش نشان میدهد که تحلیل ردهشناختی تصاویر فرهنگهای یکزبانه فارسی امکان درک بهتر ساختار تصویرگری در این فرهنگها را فراهم آورده و برنامهریزی برای جنبههای دیداری نسل نوین فرهنگنویسی یکزبانه فارسی را تسهیل میسازد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبانشناسی انتشار: 1400/7/10