دانشجوی دکتری تخصصی فلسفۀ هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران. ، shahbazi.ramtin@gmail.com
چکیده: (4861 مشاهده)
ویتگنشتاین متأخر عقیده دارد که زبان در شکلی نامحدود دارای انواعی است که این عدم محدودیت میتواند به بازیهای زبانی منجر شود. از منظر ویتگنشتاین متأخر، در یکی از این شکلهای بازی با زبان، زبان کلامی در بازشناسی ارتباط، نهتنها عامل بازنمایی اندیشه که در تعاریف گستردهتر و اجتماعی میتواند به نشانهای برای بیان تسلط قدرت بهشمار آید. بازتاب این تفکر را میتوان در گفتوگوی میان نیروهای مسلط در جامعه جستوجو کرد. در این گفتوگو قدرتی که از عامل زبان کلامی سود میجوید، بهمنزلۀ مرکز بازشناسی شده و میکوشد تفکر خود را بر حاشیهها تحمیل کند؛ اما در راستای همین بازی زبانی، مرکز همیشه ثابت نمیماند و حاشیهها به تناوب با جایگیری در مرکز سببساز واسازی آن میشوند. یکی از اشکالی که میتوان بازتاب این نظریه را در آن جستوجو کرد، شکل نمایشی تختحوضی بهمثابۀ یکی از گونههای نمایشهای آیینی ـ سنتی ایرانی است. در این شکل از نمایش ارباب نماینده و کنشگر جایگاه قدرت (مرکز) است که برتری قدرتمدارانۀ خود را در گفتوگو با سیاه شکل میدهد. سیاه نیز بهمنزلۀ تیپ حاشیهای جامعۀ سنتی، با تمهیداتی زبانی در مقابل مرکز/ ارباب مقاومت میکند. این مقاله قصد دارد با مطالعۀ نمایشنامۀ بازی سلطان و سیاه، اثر علی نصیریان با روش توصیفی ـ تحلیلی پس از تعریف و تبیین نظریۀ بازیهای زبانی ویتگنشتاین متأخر، با پرداختن به کنش زبانی موجود در نمایش تختحوضی نشان دهد که چگونه انتقاد اجتماعی بهواسطۀ این انگاره شکل گرفته است و از سوی بازی حاشیه و مرکز در زبان کلامی بازنمایی میشود.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
فلسفه زبان انتشار: 1399/3/10