1- دانشجوی دکتری زبان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال/ پژوهشگر دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
2- دانشیار گروه زبانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران. ، alikarimif@pnu.ac.ir
3- استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانشمال، تهران، ایران
چکیده: (3587 مشاهده)
یکی از مراحل شناخت ویژگیهای فکری، فرهنگی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب، تطبیق آثار ادبی آنهاست. رویکرد نشانهمعناشناسی روایت از طریق برش متن ادبی به معنا دست مییابد و در این فرایند معناسازی، نظامهای گفتمانی بهمنزلۀ عوامل اصلی گفتمان باعث شکلگیری روایت و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیتی دیگر میشود. این پژوهش با استفاده از مدل نشانهمعناشناسی گرمس به تحلیل روایی داستانهای ثواب یا گناه جمالزاده و ذرتکاری اندرسن از دو نویسندۀ ایرانی و امریکایی و تبیین انواع نظامهای گفتمانی میپردازد. سؤال اساسی این پژوهش این است که نحوۀ شکلگیری فرایند روایی تغییر معنا چگونه است و مهمتر نظامهای گفتمانی دخیل در تولید معنا کداماند؟ نتایج حاکی است هردو نویسنده در پیکرۀ حاضر از انواع نظامهای گفتمانی روایت در داستان خود بهره گرفتهاند، اما نظامهای گفتمانی کنش و شوش بهمنزلۀ گفتمانهای غالب در شکلگیری روایت نقش داشتهاند بهگونهای که روایت با گفتمان شوشی به گفتمان کنشی روی میآورد و مجدداً به نظام گفتمان شوشی دگردیسی مییابد که جنس آن از نوع زیباییشناختی و اسطورهای است و ما با فرایند شکلگیری ارزشهای والای معنوی مواجه میشویم و شخصیتهای داستان حضور اسطورهای خود را بر مخاطب هویدا میسازند. اما آنچه به تفاوت مضامین دو داستان منجر میشود نوع نگرش کنشگران و جهانبینی ارزشی در این دو فرهنگ است؛ بهگونهای که در داستان ثواب یا گناه، کنشگر اصلی در قالب رمزگان مذهبی قصاص و آشتی با مرگ به جایگاه اسطورهای ارتقا یافته است، اما در داستان ذرتکاری، کنشگران اصلی درقالب رمزگان نشانهای بومزیست، مرگ فرزند را در انتهای روایت با رویآوردن به طبیعت و دستیابی به مقام اسطوره پیوند زدند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی تطبیقی انتشار: 1400/7/10