1- دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران
2- دانشیار زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران. ، a.afrashi.ling@gmail.com
3- استاد زبانشناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
4- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده: (4575 مشاهده)
در مقالۀ حاضر برآنیم تا از طریق معنیشناسی تاریخی، به بررسی ثبات یا تغییر دیدگاههای فارسیزبانان نسبتبه مفهوم «شجاعت» بپردازیم که از دیدگاه کووچش (1393، ص. 43)، یکی از مفاهیم حوزۀ مقصد اخلاق است. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در بازههای زمانی قرن هشتم تا قرن دهم در مقایسه با دوران معاصر، در جامعۀ فارسیزبان مفهوم شجاعت دستخوش تغییر شده است یا خیر؟ و نیز برای بازنمایی این تغییرات چه الگویی میتوان ارائه داد. برای دستیابی به این هدف، نویسندگان از طریق تحلیل شناختیِ استعارههای مفهومی شجاعت در دو پیکرۀ تاریخی و معاصر و مقایسۀ آنها با یکدیگر، ثبات یا تحول ایجادشده را بررسی کردند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر حاکی از تغییر در برخی از مؤلفههای فرهنگیِ مرتبط با مفهوم شجاعت در جامعۀ فارسیزبانان و درنتیجه، تحولِ ارزشگذاری بر استعارههای مفهومی مربوط است. گفتنی است مقایسۀ شواهد تاریخی و معاصر نشان میدهد حوزۀ مبدأ کلان «شیء» در هر دو مورد بیتغییر است، ولی حوزههای خرد زیرمجموعۀ «شیء» تغییر یافتهاند. حوزههای مبدأ پربسامد مفهومسازی شجاعت در زبان فارسی عبارتاند از: نیرو، مسیر، جنگ و ماده. از دستاوردهای مهم پژوهش حاضر آن است که در هیچیک از بازههای زمانی مورد نظر، حوزۀ مبدأ جنگ، حوزۀ مبدأ کانونی شجاعت محسوب نمیشده، بلکه بهصورت نهفته باقی مانده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر نظریۀ استعارههای مفهومی مطرحشده از سوی لیکاف و جانسون (1980) و الگوی تریم (2011, 2007) در شبکۀ استعارههای مفهومی است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی تطبیقی انتشار: 1400/7/10