1- دانشجوی دکتری، گروه زبانشناسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران
2- استاد زبان شناسی همگانی دانشگاه تهران، تهران، ایران ، gh5karimi@ut.ac.ir
3- استادیار گروه زبانشناسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران
چکیده: (3650 مشاهده)
یکی از مقولههای معناشناختی که در کنار سایر مقولههای دستوری متبلورشده در فعل (از قبیل وجه و زمان دستوری) دارای اهمیت بسزایی است، نمود فعل است. مقولۀ نمود را میتوان نحوۀ نگریستن به فعل از لحاظ آغاز شدن، چگونگی تحقق، تداوم و یا پایان یافتن رویداد فعل دانست، در حالی که نمود دستوری معمولاً با عناصر تصریفی و غیرتصریفی در جمله بیان میشود، افعال حاوی نمود واژگانی بدون اخذ نشانۀ دستوری خاصی و با توجه به معنا و ویژگیهای ذاتی فعل، چارچوب زمانی خاصی را به لحاظ شروع، چگونگی تحقق، ادامه و پایان رویداد نشان میدهند. این پژوهش با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با درنظر گرفتن رویکردهای نمودی و مدلهای موجود درخصوص نمود، به بررسی و طبقهبندی انواع نمود واژگانی فعل در گویش لکی میپردازد و نشان میدهد که در چارچوب مدل کرافت (2012) گویش لکی دارای چهار گروه اصلی نمود واژگانی شامل ایستا، فعالیتی، غایتمند و حصولی و ده زیرگروه نمود واژگانی شامل ایستای گذرا، ایستای پایدار اکتسابی، ایستای پایدار ذاتی، فعالیتی مستقیم (جهتدار)، فعالیتی غیرمستقیم (چرخهای)، غایتمند مستقیم (جهتدار)، غایتمند غیرمستقیم، حصولی بازگشتنی، حصولی غیربازگشتنی و حصولی دورهای (چرخهای) است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبانشناسی انتشار: 1400/7/10