1- استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران. ، n.nasihat@cfu.ac.ir
2- استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
3- استادیار گروه زبان و ادبیات عربی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده: (3401 مشاهده)
یکی از راهبردهای مهم قرآن برای بیان آموزههای خود، داستانپردازی است. قرآن با این شیوۀ ادبی ـ هنری میکوشد تا احساس دینی و شعور انسانی را تحریک کند. ازجمله داستانهای مهم و جذاب قرآن که با غرض تربیتی و تبلیغ ارزشها به تصویر کشیده شده، ماجرای سلیمان نبی و ملکۀ سباست. در جستار پیشرو، با رویکرد نشانه ـ معناشناسانه و با هدف تبیین مفاهیم قرآنی و کاربردی کردن آنها و نیز فهم روش قرآن در تولید گفتمان، ماجرای مذکور معناکاوی میشود. با چنین هدفی، به این پرسش پاسخ میدهد که فرایند شکلگیری معنا چگونه رخ میدهد. ساختار روایت در متن بهگونهای است که کارکرد کنشی، فرایند تولید معنا را کنترل میکند. یافتهها نشان میدهد که کارکرد کنشی حاکم بر این داستان، نظام گفتمانی کنشی را رقم میزند. ماهیت این نظام را رفع بحران معنا (شرک) شکل داده است. در این نظام، راهبرد تصاحب ابژۀ ارزشی جنبۀ عملیاتی و برنامهمداری دارد. سلیمان و کنشیاران وی طی فرایند توانشیـ کنشی و عملیات مرحلهای به ابژه دست یافته و سبائیان را از معنای نخست (شرک و فقدان ایمان) به معنای دوم (توحید و خداپرستی) رساندهاند. به این ترتیب با قدرت نرم سلیمان، نظام سیاسی مبتنی بر شرک در سرزمین سبا به نظام سیاسی مبتنی بر توحید تغییر
مییابد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
معناشناسی انتشار: 1400/1/1