1- دانشجوی دکتری زبانشناسی، گروه زبانشناسی، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی، تاکستان، ایران ، akbari@tiau.ac.ir
2- استادیار گروه زبانشناسی، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی، تاکستان، ایران
چکیده: (2556 مشاهده)
هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه اسم در زبان فارسی از دیدگاه شناختی ذیل چارچوب نظری دستور شناختی لانگاکر (2008) است. بهمنظور نیل به این هدف، نگارندگان 150 اسم بسیط فارسی را بهطور تصادفی از فرهنگ بزرگ سخن (1382) انتخاب کردند. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی بوده و روش گردآوری دادهها براساس مطالعات کتابخانهای است. نگارندگان پس از بررسی و تحلیل دادههای جمعآوریشدۀ پژوهش، اینگونه نتیجه گرفتهاند که در زبان فارسی بحث قابلشمارش بودن یا غیرقابلشمارش بودن اسم معنای چندانی ندارد و برخلاف دیدگاه شناختی که اسمهای قابلشمارش و اسمهای عام را دو طبقۀ اصلی اسامی میداند، در زبان فارسی اسمهای عام، همان اسمهای قابلشمارشاند و نشانۀ جمع دریافت میکنند و به همراه اسمهای خاص، یک طبقه از انواع اسمها را تشکیل میدهند، همچنین در زبان فارسی نیز همانند دیدگاه شناختی، ضمیر جانشین اسم میشود.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1401/3/10