استادیار گروه زبان وادبیات عربی، دانشگاه کاشان، اصفهان، ایران
چکیده: (6380 مشاهده)
«عبدالرحمن بن خلدون»، دانشمند توانمند اسلامی، در «مقدمة» مشهورش در سیاق اهتمام به عمران بشری و تفکرات جامعه شناختی خویش به بحث در مورد یکی از مهم ترین مسائل زبانی یعنی «توانش یا ملکه زبانی» پرداخته است. وی در دستیابی به مفهوم «توانش زبانی» بر جنبه خلاقیت زبان تأکید کرده است و استعداد زبان آموزی را مرتبط با توانایی های فطری انسان می داند. او از یک سو بیان می کند که بهره ملت های غیر عرب از ملکه زبان عربی کم و ناچیز است، زیرا ملکه زبان مادری به زبانشان سبقت جسته است و از سوی دیگر از بزرگانی همچون «سیبویه»، «فارسی» و «زمخشری» یاد می کند که هر چند از نظر نژاد عجم هستند، ولی پرورش آنان در میان قبایل عرب سبب شده که به کنه ملکه زبان عرب دست یابند. ابن خلدون ارتباط زبان را با جامعه، ارتباطی ناگسستنی می داند و زبان سلطه را همان زبان ایدئولوژی حاکم بر جامعه می داند، از این رو در صدد است تغییرات زبانی را در دو محور «زمان» و «مکان» بررسی کند. دستاورد این پژوهش نشان می دهد تفکرات زبان شناختی ابن خلدون مدرن و نوین است و وی مبتکر نظریه «توانش زبانی» است، نه «چامسکی».