استادیار زبانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (8898 مشاهده)
این مقاله بهدنبال بررسی نظام ساختواژی زبان فارسی در چارچوب انگارۀ صرف واژگانی- مطرحشده توسط کیپارسکی- است. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان کارایی این انگاره در تحلیل دادههای زبان فارسی است. بدینمنظور، پس از معرفی این انگاره در قالب سه پرسش به تحلیل دادههایی پرداخته میشود که در نگاه نخست انطباق چندانی با انگارۀ موردنظرِ این مقاله ندارند. در ادامه به کمک معیارهای مختلف نحوی، معنایی و شناختی آشکار میشود که اغلب دادهها نهایتاً نوعی همسویی و انطباق با انگارۀ موردنظر نشان میدهند. تأکید میشود که میزان کارایی این انگاره در تحلیل دادههای زبان انگلیسی- زبانی که انگاره براساس آن بنا شده ــ بیشتر از کارایی آن در زبان فارسی است. افزونبر این، نگارنده در جهت رفع نقصی که انگارۀ کیپارسکی در تحلیل گروهواژهها در زبان فارسی دارد، پیشنهادِ وجود حلقهای ارتباطی داده است که بتواند نمایانگر نوعی حرکت چرخهای یا رفتوبرگشتی میان دو سطح واژگان و نحو زبان باشد؛ زیرا خاستگاه اولیۀ گروهواژهها سطح نحو زبان است که پس از واژگانیشدن بار دیگر به سطح نحو بازمیگردند. بهنظر میرسد وجود این حلقه، ضریب کارآمدیِ الگوی کیپارسکی را افزایش میدهد.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1394/10/1