استادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه بوعلی سینا همدان ، ava.imani@basu.ac.ir
چکیده: (2373 مشاهده)
مقاله حاضر به بررسی طرحوارههای ساخت مقایسۀ عالی و رمزگذاری ساختواژی-نحوی این مفهوم دستوری در زبان فارسی میپردازد. بدین منظور رویکرد شناختی هاینه (1997) به عنوان چهارچوب نظری پژوهش با دادههای فارسی محک خورده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. فرضیه تحقیق این است که الگوی نظری پیشنهادی هاینه نمیتواند «ساخت مقایسه عالی» و طرحوارههای این مفهوم دستوری را در این زبان به خوبی تبیین کند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها از فرهنگ فارسی عامیانه نجفی (1387) استخراج شدهاند. یافتهها نشان داد که زبان فارسی برای بیان مقایسۀ عالی، علاوه بر هشت طرحوارۀ مطرح شده توسط هاینه (طرحوارههای کنش، مکان، منبع، هدف، قطبیت، توالی، شباهت و مبتدایی ) از پنج طرحوارۀ اصلی شامل: 1-طرحواره اتصالی، 2-طرحواره مالکیت، 3-طرحواره برابری، 4-طرحواره ناماندامی، 5- طرحواره اصطلاحی و همچنین از سه زیرطرحوارۀ فرعی و نیز طرحوارههای آمیخته (ترکیبی از دو یا چند طرحواره) بهره میگیرد. همچنین، به نظر میرسد برخی از این طرحواره(زیرطرحواره)ها مختص زبان فارسی هستند که در فهرست زبانها و طرحوارههای مورد مطالعۀ هاینه مورد توجه قرار نگرفتهاند. علاوهبراین، نمود صوریِ مؤلفههای نشانگرِ درجه، نشانگر استاندارد و حتی استاندارد در این زبان اجباری نیست و در اینگونه موارد، مفهومِ مقایسۀ عالی توسط عنصر/عناصری رمزگذاری میشود که این مولفهها را با یکدیگر ادغام میکند. در پایان، فرضیه تحقیق تایید شد و مشخص شد که رویکرد هاینه اگرچه بسیاری از ساختهای مقایسۀ عالی را در زبانهای مختلف تبیین میکند، اما در مواجهه با دادههای فارسی کفایت لازم و کافی را ندارد و نیازمند بازنگری و ارائه تقسیمبندی جدیدی است.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1402/3/10