1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان
2- استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان ، p.yaghoobi@uok.ac.ir
چکیده: (2753 مشاهده)
سنت تذکرهنویسی عرفانی با نگارش دو شکل تذکره جمعی و شخصی، تداوم تاریخ نگاری اسلامی است که برای اعتبار بخشی به خود از سنت مستندسازی و عینیتنمایانه علم حدیث بهره میبرد و واقعیتهایی درباب عرفا یا یک عارف برمیسازد. از منظر معرفتی برساخت واقعیت مذکور حاصل گزینش و انتخاب مولف-راوی یا راویانی است که بنا به معرفتشناسی ویژه یا دلبستگیهای ایدئولوژیک آن را بازنمایی میکنند. این نکته بویژه در تذکرههای شخصی به دلیل تراکم رخدادها و جزییات فراوان، بیشتر به چشم میخورد. یکی از این تذکرهها مناقبالعارفین افلاکی است که در باب مولوی و اطرافیان وی به نگارش درآمده است. در این نوشتار اعتبار روایی-گفتمانی واقعیت برساختۀ افلاکی در بازنمایی رخدادهای زندگی مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی دلالتیابی و تفسیر شده است. مبنای نظری تحقیق، آرای برخی از صاحبنظران نشانهشناسی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی است که وجوه دلالتیابی آنها از دو منظر کمّی و کیفی تبیین شده است. نتیجه نشان میدهد که مؤلف-راوی از یک منظر با بکارگیری چهار دسته مدالیتۀ اعداد، تاکیدی، بسامد روایی و تداوم روایی با سببّیت بالا بعضی از واقعیتهای برساختۀ خود را از منظر کمّی مستند و باور پذیر میکند. از منظر کیفی هم، ابتدا بنا به تکیه بر ابزارهای شناختی راوی-کانونیساز، همچون حسّ بینایی، شنوایی و لامسه که حاکی از «اینجا» و «اکنون» ادراککننده است، برخی دیگر از رخدادها را عینی و محسوس میکند. سپس با شگردهای مشروعیتبخشی همچون استناد به نظام قدسی، رجوع به سنّت، عقلانیسازی و شگرفسازی بخشی دیگر از آنها را مستند و واقعی مینمایاند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
تحلیل گفتمان انتشار: 1401/11/10