دوره 14، شماره 2 - ( 1402 )                   جلد 14 شماره 2 صفحات 492-461 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان
2- استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان ، p.yaghoobi@uok.ac.ir
چکیده:   (1720 مشاهده)
سنت تذکره­نویسی عرفانی با نگارش دو شکل تذکره جمعی و شخصی، تداوم تاریخ نگاری اسلامی است که برای اعتبار بخشی به خود از سنت مستندسازی و عینیت­نمایانه علم حدیث بهره می­برد و واقعیت­هایی درباب عرفا یا یک عارف برمی­سازد. از منظر معرفتی برساخت واقعیت مذکور حاصل گزینش و انتخاب مولف-راوی یا راویانی است که بنا به معرفت­شناسی ویژه یا دلبستگی­های ایدئولوژیک آن را بازنمایی می­کنند. این نکته بویژه در تذکره­های شخصی  به دلیل تراکم رخدادها و جزییات فراوان، بیشتر به چشم می­خورد. یکی از این تذکره­ها مناقب­العارفین افلاکی است که در باب مولوی و اطرافیان وی به نگارش درآمده است. در این نوشتار اعتبار روایی-گفتمانی واقعیت برساختۀ افلاکی در بازنمایی رخدادهای زندگی مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی دلالت­یابی و تفسیر شده است. مبنای نظری تحقیق، آرای برخی از صاحبنظران نشانه­شناسی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی است که وجوه دلالت­یابی آنها از دو منظر کمّی و کیفی تبیین شده است. نتیجه نشان می­دهد که مؤلف-راوی از یک منظر با بکارگیری چهار دسته مدالیتۀ اعداد، تاکیدی، بسامد روایی و تداوم روایی با سببّیت بالا بعضی از واقعیت­های برساختۀ خود را از منظر کمّی مستند و باور پذیر می­کند. از منظر کیفی هم، ابتدا بنا به تکیه بر ابزارهای شناختی راوی-کانونی­ساز، همچون حسّ بینایی، شنوایی و لامسه که حاکی از «اینجا» و «اکنون» ادراک­کننده است، برخی دیگر از رخدادها را عینی و محسوس می­­کند. سپس با شگردهای مشروعیت­بخشی همچون استناد به نظام قدسی، رجوع به سنّت، عقلانی­سازی و شگرف­سازی بخشی دیگر از آنها را مستند و واقعی ­می­نمایاند.
متن کامل [PDF 565 kb]   (148 دریافت)    
نوع مقاله: مقالات علمی پژوهشی | موضوع مقاله: تحلیل گفتمان
انتشار: 1401/11/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.