1- گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
2- گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران. ، dr_maalmir@razi.ac.ir
چکیده: (1583 مشاهده)
این مقاله با هدف چگونگی بیان مولانا در مواجهه با آیات قرآنی وروایات و کیفیت استفاده از شگرد های بلاغی در تبیین مفاهیم ذهنی و اصطلاحات عرفانی به رشتهً تحریر درآمده است. نگارندگان ابتدا با خوانش مثنوی مولوی با بررسی دهها بیت از دفاتر ششگانهً به طورتصادفی، به تحلیل استعارههای تأویلی بر پایۀ نظریۀ معناشناسی شناختی پرداختهاند؛ بعد از بیان نظریۀ معناشناسیشناختی و استعارۀ مفهومی که استعاره را ابزاری شناختی برای پی بردن به تفکر و جهانبینی نویسنده میداند، طبق این نظریه، ازبین شکلهای استعاره مفهومی، استعاری هستیشناختی بررسی شد و شواهد استعارههای تأویلی در سه شاخۀ استعاره با تأویل آیات قرآنی و احادیث، استعاره با تأویل تمثیلها و اصطلاحات عرفانی و در نهایت استعاره با تأویل حکایات مثنوی، تحلیل گردیده است. در این بررسی، بیشترین بسآمد در تأویل اصطلاحات و تمثیلهای عرفانی بود و این نشانگر آن است که مولانا برای عینیت بخشیدن به مفاهیم ذهنی و تجربههای عرفانیاش که با تمثیل و اصطلاحات عرفانی بیان نموده است؛ بعد ازتأویل، آنها را با نام نگاشتهای عینی و حسی برای اقناع مخاطب و بیان عواطف عرفانی خود توصیف نموده است. دراین فرآیند، در مواردی نیز در تأویلات خود گاهی یک امر ذهنی را با امر ذهنی دیگر و یا پدیدهای عینی را با امر عینی دیگر توصیف کرده است.