استادیار گروه آموزشی آموزش هنر، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران. ، s.rashidi@cfu.ac.ir
چکیده: (2948 مشاهده)
نظریۀ ادبی در کل، ارتباط میان نویسندگان، متون و جهان را بررسی میکند. در بیشتر نظریههای ادبی «جهان» با اجتماع یا سپهر اجتماعی مترادف است. نقد زیستمحیطی و مطالعات سبز، مفهوم «جهان» را گسترش میدهد تا کل محیط زیست را دربر بگیرد. اگر با اولین قانون محیط زیست موافقت کنیم، که هر چیزی با چیز دیگری ارتباط دارد، میتوانیم بهعنوان فرضیه در این تحقیق بگوییم که ادبیات بهعنوان متن زبانی در سطحی بالاتر از دنیای فیزیکی، مانند عنصری زیباییشناختی شناور نیست، بلکه ادبیات درواقع نقشی را در دنیای پیچیدۀ جهانی بازی میکند که در آن انرژی، اجسام و ایدهها با هم تعامل دارند. ازاینرو امروز، زبان و چگونگی کاربرد آن، میتواند در خدمت بازنمایی استعاری و نمادین طبیعت و نیز دارای جهتگیری انتقادی در قبال بحرانهای زیستمحیطی باشد. این مقاله که از نوع تحقیقات کیفی است با روش توصیفی ـ تحلیلی به رابطۀ متن زبانی و محیط زیست پرداخته است و با تحلیل چارچوبهای فکری و نظری نقد زیستمحیطی، موضوع زبانشناسی زیستمحیطی را بررسی کرده است. مصادیق مورد بحث این مقاله شامل نمونههایی از ادبیات شعری و ادبیات نمایشی است. درواقع هدف اصلی این مقاله، با این پرسش کلیدی گره خورده است که متن زبانی (ادبیات) چگونه میتواند فراتر از روشهای کلاسیک نقد ادبی، بحرانهای زیستمحیطی جهان معاصر را مورد توجه قرار دهد و در مقابل این مسئلۀ مهم بشری، مسئولیت زبانشناختی را برعهده بگیرد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبانشناسی انتشار: 1403/11/10