1- دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین، قزوین، ایران.
2- استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین. ، s.a.ghasemzadeh@hum.ikiu.ac.ir
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین.
چکیده: (2720 مشاهده)
در این پژوهش تجارب عرفانی بایزید بسطامی در روایت تذکرهالاولیای عطار با رویکرد نشانهمعناشناختی تحلیل شد تا سازوکار و چگونگی شکلگیری معنا در متن مورد نظر تبیین شود. بایزید در این گفتمان قبل از تولد مورد عنایت و انتخاب حق قرار دارد. سپس در سیر تکوینی، کنشگری است که طی ریاضتها، عبادتها، سفرهای آفاقی و همۀ کنشهایی که در هستیشناسی عارفان اسلامی ـ و عطار بهعنوان راوی متن ـ کنش ارزشی محسوب میشود، به مقصود نمیرسد. نتیجۀ این کنشها، شوش است؛ ناکامی و نقصان، شکستها و تنشهای عاطفی، نیاز شدید در مقابل بینیازی و استغنای مطلق حق، سرانجام او را به انحلال فردیت، عبور از مرزهای خود و یگانگی با هستی و خداوند میرساند. هرچه خواست قویتر و شدیدتر است، ناکامی حاصل از نتوانستن شدیدتر و تنش عاطفی معناسازتر است. معنایی که سرشار از عاطفه، ادراک و حضور است. احساس و ادراک گفتهپرداز، گاه با پدیدهای بیرونی و گاه با رویارویی با عالم درون، به ظهور معنا منجر میشود. برخی از تجارب بیرونی حاصل انطباق، انعکاس و برخی تجارب درونی حاصل انجذاب، همحضوری و یگانگی است. ذکر بایزید و معراج او، آینۀ تمامنمای همۀ آن چیزی است که عرفانپژوهان، آن را تجربۀ عرفانی مینامند. رخدادی غیرمنتظره، انفعالی که طغیان معنا و پرشوری زبان را به همراه دارد. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است. رویکرد نظری پژوهش بر مبانی نظری دانش نشانهمعناشناختی در تحلیل تجربیات عرفانی استوار است. گستره پژوهش شامل بازخوانی و تأمل در تجارب عرفانی بایزید بسطامی در روایت تذکرهالاولیای عطار است که میکوشد در گفتمانی عاطفی، میان نظام کنشی، تنشی و شوشی، شکلگیری معنا را، واکاوی کند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
نشانه شناسی انتشار: 1403/8/2