استادیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده: (5927 مشاهده)
ضربالمثلها گونه خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل میکنند و با وجود فراوانی لغات، در آنها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیشتعیینشده است. اما مسئلهای که قابل توجه و تأمل به نظر میرسد این است که با شنیدن ضربالمثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفتهپردازی قرار میگیرد؟ چگونه ضربالمثلها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفتهپردازی پویا است و هر پویاییای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضربالمثل، در این تعامل گفتمانی میتواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟ روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیدهایم، روش نشانه- معناشناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانهشناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمانها» مطرح کردهاند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفه پدیدارشناسی، نظام زمانی ضربالمثلها را تحلیل خواهیم کرد. هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضربالمثل میتواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد میکند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری میتواند در این نوع گفتهها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.