1- دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات روایی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ایران.
2- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ایران. ، ebrahimkanani@gmail.com
3- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ایران.
چکیده: (514 مشاهده)
نشانهشناسی در سیر تحولی خود و با چرخشی پدیدارشناختی، زمینۀ طرح مجدد ابعاد گمشدۀ معنا مانند حضور، جریان ادراکی_حسی و تن را در مطالعات این حوزه فراهم میکند. اریک لاندوفسکی، نشانهشناس فرانسوی نیز به طرح نظامهای زبانی تطبیق و تصادف بهنحو متفاوتی از گِرمَس میپردازد. رسالۀ مموسیاه از احسان عبدیپور، نویسنده و کارگردان معاصر است که در آن، کنشهای زبانی کنشگران، وضعیتی تعاملی را رقم میزند؛ بهگونهای که شاهد تبدیل فضاهای گفتمانی به یکدیگر، رخدادی به رخداد دیگر و سیال شدن هویتی در فرایند گفتمان هستیم. تجربۀ این شدنهای پیدرپی، در بستر زبان و از طریق فرایندهای ادراکی- حسی، تنمداری و سرایت حسی شکل میگیرد. براساس این، مسئله این است که فرایند زایش معنا در بستر زبان و فرایندهای گذر از زبان به گفتمان چگونه و در قالب کدام کارکردها تحقق میپذیرد. در پژوهشِ حاضر، سازوکارهای شکلدهی به معنا از منظر پدیدارشناسی لاندوفسکی در بستر نظامهای معنایی تطبیق، تصادف، برنامهمداری و محابسازی، همچنین نمودهای پدیدارشناسانۀ تنوارگی با تکیه بر نظامهای زبانی و گفتمانی داستان رسالۀ مموسیاه، بررسی و تحلیل میشود. هدف از پژوهش، کاربست الگوی پدیدارشناسی لاندوفسکی در تحلیل ساختارهای زبانی داستان است. پرسش اصلی پژوهش نیز این است که شخصیت اصلی داستان چگونه توانسته است در جهان، زیست کند و همچنین کدام نظامهای زبانی و گفتمانی در این داستان دیده میشود؟ نتیجه نشان میدهد نظامهای برنامهمداریت و مجابسازی، شخصیت اصلی داستان را وادار به پذیرش الزاماتی میکند؛ اما نظامهای تطبیق و تصادف که در تعامل تنانۀ او با جهان پدید میآیند، تجربۀ زیستهای ویژۀ خودش را برایش رقم میزنند.