1- گروه عربی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشیار گروه عربی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران ، aslani@fgn.ui.ac.ir
3- گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (138 مشاهده)
این پژوهش با رویکردی نشانه شناختی به شعر طنز «دیوک و دیوک» اسعد رستم میپردازد و در همین راستا از چارچوب نظری یوری لوتمان بهره میبرد. اهمیت این مطالعه در سه سطح قابل تبیین است: 1. کاربردی؛ که به کاربست نظریه شناسی فرهنگی در خوانش طنز ادب عربی میپردازد؛ ۲. روششناختی؛ که الگویی سه سطحی (تقابل، انفجار، بینامتنیت) برای تحلیل متون طنز سیاسی به دست میدهد و ۳. اجتماعی؛ که به استراتژیهای مقاومت ادبی در بافت استبدادزده سوریه میپردازد. یافتههای این پژوهش - که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است- نشان میدهد که رستم طنز را به ابزاری برای «واسازی» گفتمانهای مسلط تبدیل کرده است. در سطح نخست، شاعر با ایجاد تقابلهای دوگانهای چون «سنت/مدرنیته» و «ظاهر/باطن» (مثل صلح ظاهری در مقابل کینه باطنی)، ساختارهای اجتماعی را به چالش میکشد. در سطح دوم، با استفاده از «انفجار معنایی» (مثل سهگانۀ طنزآمیز «فافلس! فاحتجبت! فاحتجب!») نظامهای انتظاری مخاطب را نقض میکند. در سطح سوم، از طریق بینامتنیت با ادبیات فولکلور (مثل استفاده از نماد «خروس» بهعنوان لیتموتیف شعر) به بازخوانی انتقادی فرهنگ میپردازد. یافتههای این پژوهش نشان دادن طنز رستم بهمثابه «مقاومت نشانه شناختی» است که همزمان هم فرهنگ عربی را بازتاب میدهد و هم آن را دگرگون میسازد. این مطالعه میتواند الگویی برای تحلیل متون طنز در چارچوب نشانهشناسی فرهنگی ارائه دهد و قابلیت تعمیم به ادبیات سایر جوامع استبدادزده را دارد.