1- استادیار زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (7050 مشاهده)
در مقاله حاضر به بررسی دستگاه مطابقه فعل لازم و فاعل در زبان فارسی میپردازیم. دادههای این پژوهش را از برخی مقالات و منابع مکتوب و متون زبان گفتاری گردآوری کردهایم. چارچوب این پژوهش دو نظریه بهینگی و کمینگی است که هر دو در چارچوب مکتب زایشی مطرح شدهاند. در این تحقیق درصددیم موارد استثنای مطابقه در دستور سنتی زبان فارسی را براساس رویکرد کمینگی که نحومحور است و نظریه بهینگی که محدودیتبنیاد است نشان دهیم. دلیل انتخاب این دو نظریه این است که مشخص کنیم کدامیک موارد استثنای مطابقه را بهتر بیان میکنند. مطابقه در دستور کمینگی، رابطه بین جستجوگر و هدف بر پایه ارزشگذاری مشخصهها است. مشخصهها به دو گونه ذاتی و بافتی هستند و مشخصههای بافتی در بافتهای مختلف، ارزش متفاوت دارند. در نظریه بهینگی تعامل محدودیتها بر انتخاب گزینه بهینه مطابقه تأثیر میگذارد. همه موارد استثنای مطابقه در نظریه کمینگی براساس رابطه بین جستجوگر و هدف بیان میشوند؛ در کاربرد محترمانه، با حضور مشخصه [+HON] شمار جمع محسوب میشود و در فعلهای بینهاد، جستجوگر (هسته زمان) با ضمیر بیآوای PRO (هدف) مطابقه میکند. در نظریه بهینگی، گزینه بهینه مطابقه با پیروی از سلسلهمراتب نشانداری جانداری تعیین میشود. با بررسی دادههای تحقیق به این نتیجه رسیدیم که نظریه کمینگی در تبیین موارد مطابقه فعل با فاعل کارآمدتر از نظریه بهینگی است و میتواند مطابقه افعال بینهاد را نیز تبیین کند.
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی |
موضوع مقاله:
زبان شناسی انتشار: 1393/7/1