Mazdak Bolouri،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
Translated literature almost always involves a degree of manipulation of the source text for a certain purpose. Such manipulations are imposed by the ‘patrons’ who try to regulate the relationship between the literary system and the other systems a society is composed of. Working on this fundamental broadly-acknowledged assumption about translation, the present study aimed at identifying the concepts which are often manipulated in translated literature published in contemporary Iran. It also attempted to spot the manipulative strategies imposed on translations and the counter-manipulative strategies adopted by translators to sidestep those manipulations. Drawing on the findings of the the so-called ‘Manipulation School’ and Dukāte’s typology of manipulation strategies, it did a comparative analysis of the source texts and translated versions of four American novels recently published in Iran. The codification of the data revealed the frowned upon taboo concepts to be descriptions of, or references to, sexual activity, physical contact between the sexes, human body, extramarital relationships, swear words, prostitution, nudity, homoeroticism, alcoholic drinks and dancing. The most frequent manipulation strategies were ۱) deletion of the taboo concepts, ۲) substitution of the concepts with totally different concepts, and ۳) attenuation of the forbidden words, that is to say, expressing them in a more polite, softer language. Although the manipulation mechanism is most effectively in place, the translators seemed to have occasionally applied creative strategies to evade the imposed manipulations. Such counter-manipulative strategies were classified as legitimization, archaism, use of less familiar words, degenderalization, denunciation and borrowing in this study.
سولماز ملت دوست، محمد رضا احمدخانی، علی کریمی فیروزجایی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
رضا پیش قدم، شیما ابراهیمی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
انتظارمندی مفهومی شناختی و روانی است که تمایل به انتظار برای وقوع اتفاقات خوب یا بد بدون نیاز به تلاش یا فعّالیّت خاص در فرهنگ ایرانی را به تصویر میکشد. با توجّه به اهمّیّت انتظارمندی، بسامد بهکارگیری بالای آن در گفتار ایرانیان و تأثیر آن بر رفتار و نگرش افراد، هدف از پژوهش کیفی و کاربردی حاضر بررسی زباهنگ (زبان+فرهنگ) انتظارمندی در پرتو الگوی مفهومی تحلیل زباهنگ بهمنظور واکاوی دقیق آن در فرهنگ ایران است. بدینمنظور از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته از ۴۳۵ نفر (۲۸۵ زن و ۱۵۰ مرد با سن ۱۷ تا ۶۴ سال) خواسته شد که نظر خود را دربارۀ جملاتی که نمایانگر زباهنگ انتظارمندی میباشند، بیان کنند. نتایج نشان داد که این زباهنگ در موقعیّتهای عمومی و خصوصی رسمی/ غیررسمی، با بسامد بالا بیشتر در میان افراد با رابطۀ همتراز و غیررسمی توسط هر دو جنسیت و توسط میانسالان و کهنسالان و افراد با طبقۀ اجتماعی پایین و متوسط بهکار میرود. افراد با لحنهای گوناگون این زباهنگ را با اهدافی مانند جلب توجّه، امید و دلداری دادن، تشویق به صبر، مسئولیّتگریزی، راحتطلبی، نصیحت، ارجاع مشکل به نیروهای برتر و ... بهکار میبرند و زباهنگ مذکور با بسامد بالا و هیجان مثبت/منفی نسبت به شنیدن این عبارات در سطح جامعه، نشاندهندۀ الگوهای فرهنگی اعتمادکاستگی، جمعگرایی، برنامهریزی کوتاهمدت، آرمانگرایی و انتظارمندی بالا در میان ایرانیان میباشد. با مداقه در این عبارات زبانی میتوان افراد جامعه را نسبت به فرهنگ مستتر در آنها آگاه ساخت و به سوی تعالی فرهنگی و شناخت ژنهای معیوب جامعه گام برداشت.
بهمن زندی، مسعود بحرینی، مهدی سبزواری، راضیه مهدی بیرقدار،
دوره ۹، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش تابو و حسن تعبیر با دیدگاهی اجتماعی ـ شناختی بررسی شدهاند. مطالعه در ساختارهای اصطلاحات فارسی و انگلیسی صورت پذیرفته و ۱۵ جفت (۳۰ مورد) از آنها با هم مقایسه شدهاند. مباحث اجتماعی مانند انواع متغیرهای اجتماعی، تابو و حسن تعبیر، موضوعات شناختی شامل کاربرد طرحوارهها، و استعارهها در این بررسی لحاظ شدهاند. هدف اصلی روشن کردن شباهتها و تفاوتهای موجود در دو زبان است و به روش تحلیلی و توصیفی دادهها تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج نشان داده است که اصطلاحات حاوی تابو به انواع اصطلاحات دیگری تبدیل میشوند که دارای «به گویی» باشند تا برای پذیرش در اجتماع خوشایند شوند. متغیرهای سبک، جنسیت، سن، شغل، طبقۀ اجتماعی و قدرت، و طرحوارههای قدرتی، رویداد، شیء و مالکیت بیشترین کاربرد را در ساختار اصطلاحات داشتهاند. گاهی افراد از یک زاویۀ دید به موضوع نگاه میکنند، گاهی این زاویه شامل چند موضوع میشود و بر مبنای موضوعی که در ذهن دارند اصطلاحی انتخاب میشود که طرحوارههای مناسب را داشته باشد. اصطلاحات در دو زبان زیرساخت معنایی و موضوع مشابهی را دارند؛ اما در روساخت، بازنمود عینی و ساختار هر مورد متفاوت میشود.
رضا امینی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
در این مقاله، کاربرد اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژهها در گویش نَنَّجی بررسی و تحلیل شده است. این گویش، زبان مردم روستای نَنَّجِ شهرستان ملایر است. دادههای پژوهش که به روش میدانی و در گفتگویِ مشارکتی با گویشورانِ نَنَّجی گردآوری شدهاند، در چهار بخش تحلیل شدهاند: اصطلاحات مربوط به خویشاوندان نسبی، اصطلاحات مربوط به خویشاوندان سببی، اصطلاحات خویشاوندی رضاعی و خویشاوندی ناشی از «عقد اُخوت»، خطابواژههای مربوط به غیرخویشاوندان. این پژوهش نشان میدهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای گویش ننجی متنوع و غنی هستند. در عین حال دگرگونیِ مناسبات و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت و شهرنشینی موجب کمکاربرد یا مهجور و منسوخ شدن شمار زیادی از اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای این گویش و جایگزین شدن آنها با اصطلاحات رایج در فارسی معیار شده است. این امر نمونۀ روشنی است از حرکت گویشها و زبانهای ایران در مسیر هَمسانی.
Reza Pishghadam، Golshan Shakeebaee،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
Capitals’ contribution to educational achievement and their role in one’s success or failure within classrooms are paramount, which is why they have been often discussed in the realm of the sociology of education. Adding the newly-developed concept of sensory capital as a complement to the existing capitals, the present study seeks to statistically find the potential relationships these capitals may have with each other and their possible influences on educational achievement. To accomplish this, first, a questionnaire was designed and validated to quantify the amount of sensory capital. Then, along with emotional, social, cultural, and economic capital questionnaires, it was given to ۴۱۰ participants whose language scores were used as an indicator of educational achievement. Structural equation modeling (SEM) was run, the results of which indicated positive relationships among all types of capital and a significant role in language achievement score, with economic capital having the highest and social capital having the lowest contribution. Therefore, capitals can be concluded to both have a significant relationship with each other and a determining role in educational achievement that should be taken into account when it comes to dealing with educational success in academic environments.
ابراهیم رضاپور،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
تنوع زبانی یکی از بحثهای چالشبرانگیز در زبانشناسی اجتماعی است. نگارنده در پژوهش حاضر به بحث تنوع زبانی در ترجمههای فارسی صادق هدایت و فرزانه طاهری از کتاب مسخ اثر فرانتس کافکا پرداخته است. پرسشهای اساسی در این پژوهش عبارت است از: ۱) نقش جنسیت در تنوع واژگانی در دو ترجمۀ کتاب مسخ چگونه است؟ ۲) تنوع واژگانی بیشتر در کدامیک از اجزای کلام بیشتر صورت
میگیرد؟ ۳) نقش جنسیت در تنوع نحوی در دو ترجمۀ کتاب مسخ چگونه است؟ ۴) چه رابطهای بین جنسیت و فرایندهای نحوی دخیل در تنوع نحوی وجود دارد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که جنسیت نقش اساسی در تنوع زبانی ازجمله واژگانی، صرفی و نحوی را در زبان فارسی ایفا میکند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تعداد کل تنوعات واژگانی ۵۰۵ مورد بوده است. از این تعداد کل تنوع واژگانی، سهم هر یک از تنوعات اجزای کلام ازجمله تنوع فعلی ۳۹۸ مورد، تنوع اسمی ۵۱ مورد، تنوع صفتی ۳۹ مورد و تنوع قیدی ۱۷ مورد بوده است. بررسی دادههای پژوهش حاکی از آن است که میزان تنوع صرفی در مقایسه با تنوعات واژگانی و نحوی بسیار پایین بوده است. یافتههای پژوهش نشان
میدهد که رابطۀ تنگاتنگی بین متغیر اجتماعی جنسیت و متغیرهای نحوی ازجمله قلب نحوی، کاربرد افزودهها، کاربرد ادات استفهام، سببیسازی، موصولیسازی، حرکت بند موصولی و ناهمپایهسازی وجود دارد. یکی از پیامدهای اصلی پژوهش حاضر این است که تعامل تنگاتنگی بین زبانشناسی اجتماعی و دستور زایشی وجود دارد و بنابراین نتایج پژوهش حاضر دیدگاههای زبانشناسان اجتماعی ازجمله سلز و همکاران (۱۹۹۶) و باربیرز (۲۰۰۲) را دربارۀ تعامل بین زبانشناسی اجتماعی و دستور زایشی تأیید میکند.
مهدی لطیفی شیره جینی، محمود افروز،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
با گسترش ارتباطات بینالمللی و تأثیر آن بر امور داخلی جامعه، سازمانهای خبری حتی از ترجمه نیز بهعنوان ابزاری برای هدایت ایدئولوژی در مسیری خاص استفاده میکنند. بدینترتیب نقش ترجمه در برجستهسازی رقابت سیاسی میان احزاب انکارناپذیر است. تفاوت واژهگزینی مترجمان میتواند بازتاب تفاوت میان احزاب اصولگرا و اصلاحطلب باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی نمود
برجستهسازی ایدئولوژی محور در واژهگزینی مترجمان مطبوعاتی است. در این تحقیق پیکرهای بالغ بر دویست جمله از پایگاههای خبری دنیا به همراه ترجمۀ فارسی آنها گردآوری شد. در گردآوری دادهها سعی بر آن شد تا از اخبار ترجمهشده خبرگزاریهای حامی هر دو حزب استفاده شود. سپس دادهها بر اساس مدل سهوجهی فرکلاف تجزیه و تحلیل شد. نتایج بهدست آمده از تحقیق نشان میدهد که اختلاف میان دو حزب اصلی، در واژهگزینی مترجمان نمود یافته و همین امر، حتی ممکن است اختلاف و تنش را به تبع داشته و عدم کنترل آن، چالشی برای ثبات اجتماعی قلمداد شود.
Masoomeh Estaji، Kiyana Zhaleh،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
In any education context, teachers are mainly responsible for enacting the core values of classroom justice and equality. To address this notion, this qualitative study went through the exploration of the perceptions that Iranian EFL teachers had of classroom justice and its main dimensions. To this end, ۳۱ EFL teachers, chosen through purposive sampling, filled out an open-ended questionnaire, and a sub-group of them participated in a semi-structured interview. The major findings, resulting from the content and thematic analyses of the data done both manually and through the MAXQDA software (Version ۲۰۲۰), revealed that first, all the participants, except one, regarded classroom justice as a crucial element of their instructional practice; second, interactional, procedural, and distributive dimensions of justice were reflected in the definitions that the teachers provided for classroom justice; and third, in line with the theoretical and empirical underpinnings of the study, the teachers conceptualized the classroom justice dimensions through their unique principles in relation to the various domains of classroom learning, teaching, assessment, and interactions. A pedagogical implication based on the findings is that by becoming aware of how they perceive justice in their instructional practice, teachers may take the initial strides toward enhancing their just treatment of students, and consequently, increase their professional effectiveness.
رامین مرزی، محمد رضا احمدخانی، عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
شناخت اینکه افراد چگونه باب گفتوگو را باز میکنند یا چگونه همدیگر را خطاب میکنند موضوعی مهم در مطالعات جوامع بهمنظور ایجاد روابط اجتماعی بین افراد است. این پژوهش بهمنظور بررسی پدیدۀ اجتماعی عبارتهای خطاب با سه هدف شناخت انواع، کارکرد و عوامل اجتماعی بهوجود آورندۀ آنها در گونۀ گفتاری ترکی آذری خوی است. روش تحقیق تحلیل محتواست و دادهها که بهطور میدانی و با ابزار پرسشنامه از ۲۲۵ گویشور خویی صورت گرفته است نشان میدهد که هشت نوع عبارت خطاب در مکالمات روزمرۀ این افراد استفاده میشود: اسامی کوچک، نام خانوادگی، عناوین (القاب)، عبارتهای خویشاوندی، اسامی تحبیب، اسامی مذهبی، اسامی حرفهای و عبارت معکوس. تحلیل دادهها نشان میدهد که در این زبان عبارات خطاب در شرایط و موقعیتهای گوناگون به ترتیب از بیشترین به کمترین نشاندهندۀ نقشهای صمیمیت، فاصلۀ قدرت و احترام هستند که بیانگر میزبان بالای نقش صمیمیت در میان این گویشوران در استفاده از ابزار گفتاری خطاب است. همچنین بررسی دادهها بیان میکند که به ترتیب عوامل سن، رابطۀ خانوادگی، مرتبۀ اجتماعی، سلسلهمراتب شغلی و تحصیلات بر انتخاب عبارات خطاب تأثیر دارند که نشان میدهد در فرهنگ این جامعۀ زبانی سنتی عامل سن و رابطۀ خانوادگی بیشتر از موارد دیگر در تعیین فاصلۀ اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی دخیل هستند. همچنین برطبق تحلیل دادهها اسم کوچک، بیشترین کاربرد را در بین مردم خوی در حالت آشنایی با مخاطب دارد. اسامی مذهبی نیز بیشترین کاربرد را در بین افراد غریبه دارد که این حاکی از اهمیت و رواج فراون باورهای مذهبی در بین مردم خوی است. بهطور کلی ویژگی متمایز این پژوهش نسبتبه دیگر تحقیقات این است که علاوهبر بررسی عبارات خطاب عوامل اجتماعی و نقشی مؤثر بر انتخاب آنها نیز تحلیل شدهاند.
بهزاد پورقریب،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
هرچند بررسیِ مفهوم مدلول استعلایی از دل مطالعات فلسفی برمیخیزد، اما زبانشناسی و ادبیات نیز از ظرفیتهای این مفهوم بهره بردهاند. جستار حاضر با بررسی رویکرد زبانشناختی والتر بنیامین به موضوع زبانشناختی مدلول استعلایی در رمان قصر کافکا میپردازد. این رمان بهدلیل قابلیت بالایی که برای بررسی و یافتن زنجیرهای از مدلولهای استعلایی در مؤلفههای اصلیاش داراست، انتخاب شده است. مارتین هایدگر و بهویژه پس از او ژاک دریدا تلاش کردند برای نقد سنت تفکر متافیزیک مفهوم مدلول استعلایی را بهکار ببندند. اما هدف این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوا به این موضوع بپردازد که چگونه بدون بهکار گرفتن مشخص اصطلاح مدلول استعلایی، چنین رویکردی در اندیشههای والتر بنیامین و نظریۀ مشهور او در باب سه سطح از زبان حضور دارد .در سطح سوم زبان که بنیامین از آن با عنوان «عرصۀ یاوهگویی» یاد میکند، همان سطح تولید معنا و در عین حال ناممکن بودن آن است. این گزارۀ بنیامین که مترادف با نفی حضور مدلول استعلایی در اندیشۀ دریداست، در قصر کافکا کاربرد عملی یافته است. درنهایت مقاله به این نتیجه میرسد که رابطۀ صراحت و ابهام در سه مؤلفههای اصلی داستان یعنی شخصیت «ک»، «قصر» و همچنین شغل «مساحتگری» ناممکن بودن مدلول استعلایی و سطح سوم زبانی بنیامین را بهشکل یک روایت داستانی نشان میدهد.
Teresa Ong، Su-Hie Ting،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
This study examines intergenerational transmission of Chinese Foochow in Sarawak, Malaysia by exploring a connection between family language policy and language-ethnicity dimensions. The specific aspects examined were: (a) family language practices; (b) family language ideology in defining characteristics of being a Foochow; and (c) family language attitudes towards heritage language management. Data were collected through semi-structured interviews conducted with nine Foochow ethnic families (۲۹ participants) from urban Sarawak, Malaysia. The findings showed the Foochow dialect was mainly spoken at the highest level of the family hierarchy with the lowest level shifting to use standard languages (Mandarin and/or English). The nine families held strong beliefs regarding their ethnic identity being passed down by birth, blood, and descent and thus, not being able to speak Foochow did not subtract from their Foochow ethnicity. Some participants defined themselves as Foochow because they practised Foochow customs and ate Foochow food, indicative of the phenomenological dimension of the language-ethnicity link. As the dialect is predicted to lose its role and status in urban settings, various strategies for managing Foochow which attributed agency to others were provided by the participants. The findings suggested that attributing ethnic identity to paternity and not patrimony will lead to potential loss of Foochow from the linguistic repertoire of the youngest generation in urban localities in Malaysia.
شاداب شریعت پناه، بهمن زندی، شیرین پورابراهیم، راضیه مهدی بیرقدار،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
چشمانداز زبانی بهعنوان یکی از شاخههای جدید زبانشناسی اجتماعی به کاربرد و بررسی علائم و نشانههای زبانی بهصورت نوشتاری در مکانهای عمومی میپردازد. با توجه به این تعریف، تمام علائم جادهای، بیلبوردهای تبلیغاتی، اسم خیابانها، اسم مکانها، علائم تبلیغاتی مغازهها، دیوارنوشتهها و غیره چشمانداز زبانی یک منطقۀ خاص را تشکیل میدهند. هدف از انجام این پژوهش تحلیل، بررسی و رمزگشایی دیوارنوشتهها در چارچوب مفهوم چشمانداز زبانی است. از آنجا که پدیدۀ چندزبانگی در چارچوب چشمانداز زبانی بسیار پراهمیت است، محققان این پژوهش کوشیدند تا بازنمود چندزبانگی را نیز در دیوارنوشتههای کرمانشاه بررسی کنند. دیوارنویسی پدیدهای زبانی ـ اجتماعی و ابزاری برای بیان دلمشغولیها و اندیشۀ مردم هر جامعه است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ میدانی است که به شیوۀ گردآوری اسنادی (عکسبرداری)، به مطالعه تعداد ۲۰۰۸ دیوارنوشتۀ شهر کرمانشاه پرداخته است. از میان ۲۰۰۸ دیوارنوشته، ۱/۹۵ درصد دیوارنوشتههای شهر به فارسی، ۰۸/۳ درصد به عربی و ۵/۱ درصد به انگلیسی است و هیچ دیوارنوشتهای به زبان کردی وجود ندارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دیوارنوشتههای کرمانشاه بیشتر برگرفته از فرهنگ غیررسمی هستند که توسط تودۀ مردم بر دیوارها نقش بستهاند. در بررسی بازنمود چندزبانگی در کرمانشاه و در مقایسۀ سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی، زبان فارسی بیشترین مضامین ارزشی برآمده از فرهنگ رسمی و مضامین تبلیغاتی برآمده از فرهنگ غیررسمی را دربر داشت. دیوارنوشتههای انگلیسی بیشتر مربوط به نامها بودند و دیوارنوشتههای عربی نیز مضمون عقیدتی ـ مذهبی داشتند.
صادق همتی، محمد دبیرمقدم،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
ترکی قشقایی از زبانهای ترکی جنوبغربی (اُغوز) است که در جنوب ایران به آن تکلم میشود. تماس زبانی شدید و طولانیمدت ترکی قشقایی با فارسی باعث شده است تا این زبان در همه سطوح زبانی دچار تغییراتی عمیق در مشخصههای بومی خود شده و همگرایی آن با زبان فارسی روز به روز افزایش یابد. در این تحقیق در چارچوب مدل کپی رمز که توسط لارس یوهانسون معرفی شده است، به تغییرات نحوی ایجادشده در این زبان در اثر تماس با زبان فارسی پرداخته شده است. تغییر در راهکارهای سببیسازی، راهکارهای بیان مقوله وجهیت، بیان فعل «داشتن»، حذف پسوند اضافی در ترکیبهای اضافی-ملکی، تغییر در بیان افعال ربطی و وجودی، بررسی مقوله گواهنمایی، بررسی ترکیب نوساخته «پسوند ملکی+belä»، تغییر پساضافه تحت حاکمیت برخی افعال، بررسی حضور ساخت اضافه فارسی، نکره فارسی و معرفه کردی در ترکی قشقایی، حذف پیبست پرسشیساز -mI و تغییری که در ترتیب صفت و حرف تعریف نکره (bir) پدید آمده است، از جمله مواردی است که در این پژوهش مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتهاند. در این تحقیق با بررسی و تحلیل پیکرهای نوشتاری متشکل از هفت کتاب داستان و با تکیه بر آمار بدستآمده از این بررسی، علاوه بر ارزیابی مجدد ادعاهای پژوهشهای پیشین در زمینه تغییرات نحوی پیشآمده در ترکی قشقایی، دستاوردهای جدیدی نیز معرفی شده است.
مریم سلیمی، عادل دست گشاده، بهمن باینگانی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هویت زبانی و هویت پذیری زبانی در بین ساکنین استان کردستان است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق توصیفی پیمایشی و در تقسیمات تحقیقات توصیفی از نوع روش تحقیق همبستگی است. به این منظور تعداد ۴۰۷ پرسشنامه استاندارد بین نمونههای آماری توزیع شد. نمونه گیری به طبقه بندی متناسب انجام شد. پایائی پرسشنامه به کمک آلفای کرونباخ به دست آمد و تائید شد و روایی آن نیز به کمک تحلیل عاملی تائیدی مورد تائید قرار گرفت. در این پژوهش از مدل هویت زبان و هویت زبان دوم خطیب و رضایی ( ۲۰۱۳ ) و تیلور( ۲۰۱۰ ) استفاده شده است . برای بررسی فرضیه پژوهش از آزمون همبستگی، آزمون پیرسون و نیز مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که بین هویت زبانی و هویت پذیری زبانی در شهروندان ساکن استان کردستان رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. و نیز به جز بعد تلفظ بین سایر ابعاد هویت زبانی و هویت پذیری زبانی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد، که از آن میان، بعد وفاداری بیشترین تاثیر را داشته است.
Behzad Pourgharib، Fateme Sarabandi Kemak،
دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
Multilingualism and its tangled relationship with culture have been the center of debate for many years. It still sparkles various conceptual arguments and day by day, more academic research is circulating on this subject. The concept of multilingualism and the arguments around this discourse roots in the language itself. To fully grasp the notion of cultural multilingualism, first, we need to perceive how and where language and culture are interlinked. The study of culture has the originality of studying history itself. The first studies on both language and culture date back to the earliest time human attempted to analyze and perceive history. The globalization of multilingualism has led scientists and experts to analyze multilingualism through a cultural lens. It's only in a few decades that perceiving and understanding multilingualism through cultural perspectives has opened the eyes of experts to new horizons. Concerning this fact, this study has evaluated Never Let Me Go, a ۲۰۰۵ Nobel-winning novel by the Japanese-British novelist and screenwriter, Kazuo Ishiguro according to cultural multilingual values. Additionally, this study questions the concept of cultural multilingualism, together with its significance in shaping one's identity and self as the main key in Ishiguro's novel. Proven by the given facts, the current study illustrates how cultural multilingualism forms the author's writing style and mindset as a multilingual individual.
Maryam Sabouri، Saeed Ghaniabadi، Seyyed Mohammad Reza Adel، Mohammad Davoudi،
دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
In the context of language socialization, second/foreign language (L۲) instruction is a crucial context for secondary socialization, especially when it takes place outside the learners’ culture of origin. This study explored how Iranian EFL learners socialize through the rules of EFL classes and how gender, parents, and native language affect their language socialization during the COVID-۱۹ pandemic. We focused on two fundamental principles of language socialization (Lee & Bucholtz, ۲۰۱۵): agency and identity. In this ethnographic study, we collected the data by observing two classes in a WhatsApp group, interviewing the learners four times through Skype, asking them to write down their reflections about their class procedure, and writing our reflections about teachers-students interactions. We used Direct Qualitative Content Analysis method to analyze the data. To simplify data classification and interpretation, we utilized the MAXQDA-۲۰۲۰ software. The findings revealed two sub-categories for learners’ agency (talent and experience) and three sub-categories for learners’ identity (gender, parents, and native language). The results also showed that language socialization is bidirectional, and learners face forms of negotiating, accepting, or rejecting their agency and identity across this socialization process. The learners’ L۱ and culture influence their opinion about the English language and culture. Whether this effect is negative or positive depends on proficiency level, gender, and social context. Finally, cyberspace provided a suitable context for language socialization, especially during the Covid-۱۹ pandemic. Findings showed several pedagogical implications for EFL teachers and learners.تجزیه و تحلیل دادهها دو زیرمقوله برای عاملیت زبانآموزان (استعداد و تجربه) و سه زیرمقوله برای هویت زبانآموزان (جنسیت، والدین و زبان بومی) را مشخص میسازد. نتایج این پژوهش همچنین نشان میدهد که جامعهپذیری زبان دوسویه است و زبانآموزان در طی فرآیند جامعهپذیری با اشکال مذاکره، پذیرش یا عدم پذیرش عاملیت و هویت خود مواجه میشوند. فرهنگ و زبان اول زبانآموز بر نظر او راجع به زبان و فرهنگ انگلیسی تأثیر میگذارد. چه این تأثیر منفی باشد چه مثبت بستگی به سطح بسندگی، جنسیت و بافت اجتماعی دارد. یافتهها به چندین پیامد آموزشی برای معلمان و فراگیران زبان انگلیسی دلالت دارند.
Mohammad Hossein Keshavarz،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
Compared to non-academic contexts, the use of address forms in academic settings is insufficiently researched. To fill this gap, the present study investigated the address forms commonly used by students and lecturers in Iranian universities in their oral and written communication. The analytical framework of this study is semio-cultural conceptualization. A qualitative descriptive research design was adopted, which included six open-ended questions. Thirty Iranian EFL lecturers participated in this study, ۲۰ males and ۱۰ females, representing ۱۴ different universities. The average age of the participants was ۵۰. The thematic analysis of the data revealed that in addition to the conventional polite forms, some innovations have emerged in the academic address practice in Iran. While students always addressed their lecturers using respectful forms and honorifics, the lecturers’ address choices varied according to sociolinguistic factors such as the students’ age, gender, degree of intimacy and distance, and educational status. In the majority of cases, the lecturers employed title plus last name; nevertheless, some of them opted for more intimate forms. However, such forms were never reciprocated by students owing to the perceived power dynamics and elevated respect for teachers, which is deeply entrenched in the culturally-constructed conceptualization of the unique teacher-student relationship in Iran. The findings also suggest that the scope of address studies can be expanded to include semio-cultural conceptualizations, such as emotion schema, and symbolism.