جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای ارزیابی ترجمه

محمود افروز،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

نرم‌افزار گرامرلی جزو مشهورترین نرم­افزارهای تشخیص خودکار خطاهای دستوری در متون ترجمه شده از فارسی به انگلیسی است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی میزان کارآمدی و پیشنهادهایی برای ارتقاء نرم‌افزار گرامرلی است. برای تحقّق این امر، پیکره­ای مشتمل بر ترجمه انگلیسی کتابچه‌های معرفی آثار ادبیات پایداری مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج خطاهای دستوری توسّط محقّقان (ارزیاب انسانی)، برای استخراج خطاها توسط گرامرلی، فایل الکترونیک کتابچه‌ها به نرم افزار ارائه شد. خطاهای دستوری سپس دسته‌بندی شدند و داده‌های مستخرج توسّط محقّقان و نرم افزار تطبیق داده شد. نهایتاً، پس از تحلیل کیفی و کمّی خطاها و ارائه یافته‌ها، پیشنهادهایی برای ارتقاء کارآمدی گرامرلی ارائه شد. طبق یافته­ها، از ۹۸ موردی که گرامرلی خطا تشخیص داده است، ۱۶ مورد خطا نبوده است. در ۴ مورد (۴,۹%) نیز گرامرلی از شناسایی دقیق «نوع» خطا بازمانده است. ضعیف­ترین عملکرد گرامرلی در تشخیص خطای «املای نادرست واژه» و «کاربرد نادرست ضمایر مذکر و مونّث» رخ داده است. در خصوص میزان کارآمدی گرامرلی مشخص شد که این نرم افزار با تشخیص ۸۲,۸% از خطاها عملکرد بسیار مطلوبی داشته است.
 

دوره ۴، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

ارزیابی ترجمه، بررسی میزان درستی و نادرستی ترجمه سطوح و واحدهای متن و نیز بررسی خوب و بد ترجمه این واحدهاست. واژه نیز ابتدایی‌ترین و تأثیرگذارترین واحد ترجمه است که قابلیت برخورداری از سطوح مختلف معانی را داشته، به‌همین دلیل معادل‌یابی دقیق آن نیز اهمیت بسزایی دارد. مترجم در ترجمه واژگان با چالش‌هایی مواجه است؛ چراکه ترجمه واژه باید متناسب و هم‌سو با بافت متن باشد. گاهی نیز برگردان واژه و بار معنایی آن قابل ترجمه نیست. برای رفع یا کاهش درصد این چالش‌ها در ترجمه، می‌توان شیوه‌های مختلفی را به‌کار گرفت. لادمیرال (۱۹۹۴) مؤلفه‌هایی را در این خصوص مطرح می‌کند که مترجم را در چگونگی انتقال مفاهیم واژگانی راهنمایی کرده تا وی با گزینش واژه‌هایی به‌عنوان معادل، بین متن ترجمه شده و متن اصلی تعادل نسبی برقرار سازد. نهج‌البلاغه به‌عنوان یک متن ادبی- دینی شامل لایه‌های مختلف معنایی در سطح واژگان است. پژوهش حاضر درصدد است با تکیه بر نظریه لادمیرال (۱۹۹۴) به بررسی انواع روش‌های تعامل با واژه‌های نهج‌البلاغه در ترجمه و نیز به ارزیابی عملکرد علی شیروانی (۱۳۸۳) در ترجمه واژگان نهج‌البلاغه بپردازد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد با توجه به مؤلفه‌های لادمیرال (۱۹۹۴)، رویکرد مترجم در بخش‌هایی از ترجمه، مقصدگرایی و در بخشی دیگر مبدأگرایی بوده و با وجود پایبندی به واژگان زبان مبدأ، توجه خود را به انتقال معنا و پیام متن نیز معطوف داشته است. وی، در مواردی چند به ترجمه مدلول‌ها و مفاد واژگان بسنده کرده است که این امر منجر شده ترجمه به دور از تکلف و ابهام در درک منظور متن باشد.



دوره ۵، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

در این جستار بخشهایی از ترجمه اشعار فریدون مشیری در کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث از محمد نورالدین عبدالمنعم، که برگردان گزیده‌ای از اشعار معاصر فارسی به عربی است از دید مطالعات توصیفی فرایند- مدار ترجمه و با تکیه بر نظریه هنجارهای گدئون توری بررسی می­شود. این شیوه به فرایند ترجمه یا خود عمل ترجمه می­پردازد. نظریه وی به قالبهای ادبی اشاره می‌کند که در هر فرهنگ خاصی وجود دارد و  یکی از دستاوردهای اصلی آن این بود که توجه همگان را از رابطه تک متون مبدأ و مقصد به روابطی معطوف ساخت که میان خود متون مقصد وجود دارد. نتیجه اصلی ارزیابی کیفی تعریب عبدالمنعم حاکی است که اثر وی از پذیرش در فرهنگ مقصد برخوردار است؛ اما از بسندگی  وکفایت در مبدأ به دور است. دو دیگر مسئلۀ فهم نادرست معانی کلمات، اصطلاحات، عبارات یا جملات است که به تحریف دلالتی، سبکی یا معنایی منجر می ‏شود.

دوره ۷، شماره ۱۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

حساسیت متن قرآن اقتضا می‌کند که ترجمه‌های آن مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرند. ارزیابی دقیق نیاز به مبنا و الگویی علمی دارد. در سال‌های اخیر الگوهای ارزیابی ترجمه در نقد ترجمه قرآن به کار گرفته شده‌اند، اما این الگوها برای نقد ترجمه یک متن مقدس طراحی نشده‌اند. با توجه به ویژگی‌های خاص قرآن، نقد ترجمه آن نیاز به الگویی مجزا و بومی دارد. به منظور طراحی چنین الگویی لازم است ابتدا کارآمدی الگوهای ارائه شده در مطالعات ترجمه مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. بدین منظور الگوی گارسس با رویکرد مقصدگرا در مقاله حاضر مطالعه شده، کارآمدی آن در ارزیابی ترجمه قرآن بررسی می‌شود. برای این بررسی ترجمه مقصدگرای مکارم شیرازی به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده، مؤلفه‌های کارآمد و ناکارآمد الگوی گارسس و امتیازات و کاستی‌های آن بر اساس ارزیابی این ترجمه و نیز بر اساس ویژگی‌های خاص قرآن بررسی می‌شود. این مطالعه نشان می‌دهد که در ارزیابی ترجمه قرآن مؤلفه‌های تعریف، بسط نحوی، تغییر نحو، تغییر دیدگاه یا بیان، بسط معنایی، بسط خلاقه، بیان نامناسب در متن مقصد، بسط ساده و تغییر در کارکرد صنایع بلاغی دارای بیشترین کارآمدی و مؤلفه‌های حذف منظور متن اصلی، حذف حواشی، تعدیل اصطلاحات محاوره‌ای، ناکارآمد و سایر مؤلفه‌ها کم‌کاربرد هستند. از امتیازات الگوی گارسس می‌توان به چندسطحی بودن و جزئی بودن مؤلفه‌های آن اشاره کرد. کاستی‌های این الگو تقسیم کلی مؤلفه‌ها به مثبت و منفی بدون در نظر گرفتن ضرورت آنها، تداخل برخی مؤلفه‌ها و فقدان مؤلفه‌هایی برای بررسی انسجام در سطح گفتمانی است.



دوره ۹، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

اسامی خاص (اَعلام) یکی از مقولات فرهنگی مهم در هر زبانی به‌شمار می‌رود. این اهمیت در برخی متون، ازجمله قرآن کریم با توجه به ویژگی‌هایی که دارد، بیشتر احساس می‌شود، خصوصاً هنگامی که چنین متونی به زبانی دیگر ترجمه می‌شود. مطالعاتی که پیش‌تر در حوزه ترجمه اسامی خاص صورت گرفته‌ است، عمدتاً با بررسی بازتاب چنین اسم‌هایی در متون داستانی و رمان در ارتباط بوده‌اند و توجه چندان زیادی به بررسی انعکاس اسامی خاص در ترجمه‌های- به‌ویژه فارسی- قرآن نشده است. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، تلاش شده  است تا با محوریت سوره بقره، نحوه بازتاب اَعلام قرآنی  در شش ترجمه فارسی- ترجمه تفسیر طبری، ترجمه قرآن قرن دهم، الهی‌قمشه‌ای، انصاری، رضایی‌اصفهانی و صفوی- بررسی شده و نشان داده شود که ترجمه‌های مزبور در برگردان این اَعلام چه راهبردهایی را در پیش گرفته‌اند. در این ارتباط، اسامی خاص را ذیل هفت مجموعه جای داده‌ایم و با اقتباس از الگوهای مختلفِ پیش‌تر ارائه‌شده در حوزه ترجمه اسامی خاص، چهارده راهبرد- که شماری از آنها ترکیبی هستند- شناسایی گردیده است. نتایج تحقیق نشان از این دارد که سه راهبرد اصلی و اول ترجمه‌های شش‌گانه در مواجهه با اسامی خاص عبارتند از: «جایگزینی با اسمی دیگر از زبان مقصد»، «انتقال (بدون تغییر یا با تغییری جزئی)» و «ترجمه».
 

صفحه ۱ از ۱