جستجو در مقالات منتشر شده


۲۵ نتیجه برای اصطلاح

سپیده محمدی، رویا صدیق ضیابری،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

این مطالعه فرآیندهای شناختی زیربنای درک عبارات اصطلاحی زبان دوم را با استفاده از دو تکنیک آموزشی بصری مختلف - نمایش تصویری معانی تحت اللفظی در مقابل نمایش تصویری معانی مجازی هر عبارت اصطلاحی - بررسی می‌کند. برای این امر دو محیط (موقعیت)  (PFL در مقابل PSL)، دو نوع اصطلاحات مختلف (غیرشفاف (کدر) در مقابل شفاف)  و دو سطح بسندگی متفاوت (متوسط در مقابل پیشرفته) در نظر گرفته می شود. این کار شامل شیوه‌های آموزشی رایج بود که از نظریه کدگذاری دوگانه  به عنوان دو تکنیک بصری متفاوت با پشتیبانی کلامی برای آموزش انواع مختلف اصطلاحات استفاده می کند. ۶۷ زبان آموز به عنوان زبان دوم و ۶۳ زبان آموز به عنوان زبان خارجی در این مطالعه شرکت کردند. قبل و بعد از آموزش از آزمون درک اصطلاح  استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه مکرر بر اساس مقایسه‌های پیش-آزمون و پس-آزمون نشان داد که درک اصطلاحات زبان دوم با توجه به محیط یادگیری، تکنیک آموزشی و نوع اصطلاح متفاوت است. با این وجود، به نظر نمی‌رسد که سطح بسندگی تأثیری بر نتایج درک برای هیچ گروهی داشته باشد. نتایج آشکار می‌سازد که در محیط زبان دوم تکنیک مجاز  موفق‌تر از تکنیک تحت اللفظی بوده است. در حالی که در محیط زبان خارجی بکارگیری تکنیک تحت اللفظی در مقایسه با تکنیک مجاز، نمرات بهتری برای زبان آموز به دست آورد. زبان آموزان PSL در یادگیری اصطلاحات با معانی غیرشفاف (کدر) بهتر از زبان آموزان PFL بودند در حالی که زبان آموزان PFL در یادگیری اصطلاحات با معانی شفاف عملکرد بهتری داشتند. نتایج این مطالعه از مدل بازنمایی اصطلاح دوگانه  حمایت می‌کند که بیان می‌کند زبان‌آموزان PSL مدخل های اصطلاحات موجود خود را فعال می‌کنند و آنها را به صورت مجازی درک می‌کنند در حالی که زبان‌آموزان PFL باید اصطلاحات را تجزیه کنند.

دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده روستای سطوه یکی از روستاهای کویری استان سمنان و از نظر تقسیمات کشوری از توابع شهرستان شاهرود است که به همراه چند روستای مجاورش به منطقۀ «سرکویر» معروف است. گونۀ زبانی این روستا -که مشابهت زیادی به لهجه‌های بازماندۀ خراسان قدیم دارد- به دلایل متعدد، ازجمله فاصلۀ طولانی با شهر، تا حد زیادی دست‌نخورده باقی مانده است. مطالعه دربارۀ واژگان، اصطلاحات و تعابیر این گونۀ زبانی افزون‌بر فواید مردم‌شناسانه و زبان‌شناسانۀ آن ممکن است در حل برخی از مشکلات زبانی و معنایی متون کهن فارسی مفید و مؤثر باشد. در پژوهش حاضر مهم‌ترین واژگان و اصطلاحات دامداری این روستا- که طی پژوهشی میدانی گردآوری شده و با منابع کتابخانه‌ای تکمیل گردیده- به صورت موضوعی تدوین شده و افزون‌بر آن، به نکاتی دیگر از قبیل وجوه اشتقاق، ریشه‌یابی برخی لغات کهن ایرانی و آداب و رسوم دامداران در این گونۀ زبانی اشاره شده است.

دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی تألیف ام. اچ ابرامز (۱۹۱۶م) استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه کرنل است که نخستین بار در سال ۱۹۵۷م منتشر شده و تا امروز به ویراست نهم رسیده است. آخرین ویراست این فرهنگ حدود ۱۱۵۰ مدخل را دربرمی گیرد و ۲۴ اصطلاح افزون بر چاپ های پیشین دارد. مقالات فشرده و دقیقی در مورد هر اصطلاح آمده و این فرهنگ را به یکی از پرطرفدارترین و کارامدترین منابع ادبیات و نظریه ادبی در غرب تبدیل کرده است. ترجمه فارسی این فرهنگ به قلم سعید سبزیان، که این مقاله به بررسی آن اختصاص دارد، بر اساس ویراست نهایی نویسنده (ویراست نهم) بوده است. همان گونه که نگارش چنین مجموعه ای از مقالات متنوع و گسترده کاری است دشوار، ترجمه آن نیز کوششی پیگیر و دانشی وسیع در زمینه های گوناگون ادبی را می طلبد. همت آقای سبزیان ستودنی است.

دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

نهج‌الخاص اثر ابومنصور معمربن احمد بن محمدبن زیاد اصفهانی (متوفی ۴۱۸) کتابی مختصر و موجز در شرح اصطلاحات عرفانی است.
هدف مؤلف از تألیف این کتاب، بیان مراتب احوال و مقامات است تا احوال سالکان و یا به تعبیر خود او «سایرین الی‌ الله» و درجات ایشان در هر مقام آشکارگردد. اگرچه کتاب، مختصات یک فرهنگ تمام عیار را دارا نیست، باتوجه به اینکه مؤلف، مفهوم بیش از ۱۲۰ اصطلاح‌عرفانی را با روشی‌تازه و بدیع برای مخاطبان شرح داده است، یکی از اولین فرهنگهای تخصصی عرفانی به شمارمی‌آید. این‌کتاب با اینکه از لحاظ قدمت زمانی بر بسیاری از فرهنگها پیشی جسته، متأسفانه هنوز برای بسیاری از پژوهشگران ناشناخته مانده است.
پژوهشگردر این تحقیق کوشیده است تا براساس معیارهای سنجش فرهنگها از نظر یاکوف مالکیل با سه‌سنجهگسترهواژگانی، دیدگاه نویسنده، شیوه عرضه اطلاعات، روش فرهنگ‌نویسی را در این کتاب بررسی کند.
 

دوره ۴، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده

حکیم نظامی گنجه‌ای بزرگترین داستان‌سرا و نامیترین قصه­پرداز تاریخ ادب پارسی است. گسترۀ دانش و اطلاعات او سبب شده است تا آثار او نه تنها از نظر ادبی و هنری که جنبه­های علمی و اجتماعی نیز درخور بررسی و پژوهش باشد. هرچند این موارد در برابر آفتاب درخشان آفرینش­های ادبی هنری او مجالی برای خودنمایی نیافته­اند، با این همه تأمل و دقت در آنها، زوایای دیگری از توانایی و قدرت نظامی را بر ما آشکار می­سازد.
در این مقاله برخی از مسائل پزشکی که در آثار نظامی بدانها اشاره شده، از رهگذر مقایسه با کتابهای مهم پزشکی دارویی کهن، مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است.
این مقایسه و تطبیق با بهره­گیری از کتابهایی چون قانون، هدایه المتعلمین فی­الطب، الابنیه عن حقایق الادویه و ... انجام شده و در آخر به این نتیجه رسیده است که وسعت آگاهی و دانش نظامی از علم پزشکی درخور توجه و تأمل است و چه بسا او این اندوخته­ها را به طور مستقیم از کتب طبی گذشته به دست آورده باشد.
 
 
مریم شفقی، احمد تمیم داری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت» و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است. روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است. اصطلاحات، عبارات و ضرب المثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کرده ایم. در پاره ای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پاره ای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی، هر چند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آن ها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی، اسطوره های یونانی مانند «سیزیف» وارد شده است. اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستان های کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسیدر شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی، نقش بسزایی داشته اند. هدف این پژوهش، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضرب المثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیاناً کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضرب المثل ها مصداق دارد یا نه؟

دوره ۵، شماره ۱۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده

استفاده از عبارات و اصطلاحات ­عامیانۀ ­تحصیلی در بین دانشجویان اصفهانی رواج دارد. در این مقاله این اصطلاحات از دو منظر ساخت­واژی و معنایی بررسی شده ­است. به این منظور با توجه به تقسیم­بندی شقاقی (۱۳۸۶) از انواع فرایند­های واژه­سازی، فرایند­های ساخت­واژی دخیل در ساخت اصطلاحات­ عامیانۀ ­تحصیلی تعیین ­شد. همچنین در بررسی قواعد معنایی در ساخت این اصطلاحات از آنچه اکرامی (۱۳۸۴) به­عنوان عمده­ترین شیوه­های ساختن واژه و اصطلاح معرفی کرده ­است، استفاده ­شد. شرکت­کنندگان این پژوهش  ۹۰ دانشجوی اصفهانی بودند و ابزار جمع­آوری اطلاعات ارائۀ پرسش­نامه­ای در دو بخش بود. با بررسی و تحلیل داده­های حاصل از پرسش­نامه در مجموع ۱۶۰ اصطلاح عامیانۀ تحصیلی که دانشجویان اصفهان استفاده ­کرده­اند، به­دست آمد، سپس داده­های حاصل از نظر ساخت­واژی تحلیل شد که بر اساس آن فرایند­های ساخت این اصطلاحات به ترتیب: ترکیب، واحد­های واژگانی فراتر از واژه، گسترش استعاری، وام­گیری، اشتقاق، ابداع، ترکیب- اشتقاق، کوتاه­سازی و سرواژه­سازی بودند و در این میان فرایند واژه­سازی ترکیب با ۶. ۳۱ % بیشترین سهم و فرایند آمیزش با ۶۲. ۰% کمترین سهم را به خود اختصاص داده­ است. از آنجا که در زبان فارسی ترکیب و اشتقاق رایج­ترین فرایند­های واژه­سازی هستند، انتظار می­رفت پس از ترکیب، فرایند واژه­سازی اشتقاق بالاترین سهم را در ساخت اصطلاحات عامیانۀ تحصیلی داشته ­باشد، در حالی که این­گونه نیست.

دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

دهستان طرود واقع در مرز جنوبی استان سمنان و بلحاظ تقسیم بندی جغرافیایی جدید زیرمجموعه شهرستان شاهرود به شمار می‌رود. گونۀ زبانی رایج در این دهستان دورافتاده -که همانندی فراوانی با گویش‌های خراسانی دارد- به دلایل گوناگون، از جمله دوری از محیط‌های بزرگ، تا حد زیادی دست ناخورده باقی مانده است. هم از این رو پژوهش علمی پیرامون واژگان، اصطلاحات و تعابیر این گونه زبانی می‌تواند افزون بر مزایای مردم‌شناسانه و زبان‌شناسانۀ آن، در گشودن برخی ازگره‌های زبانی و معنایی متون کهن فارسی مفید و راهگشا باشد. پژوهش پیش رو می‌کوشد با دسته بندی مهم‌ترین واژگان و اصطلاحات درپیوسته با پیشه شترداری در دهستان طرود، که طی یک پژوهش میدانی گردآوری شده و پس از تکمیل با کمک منابع کتابخانه‌ای به صورت موضوعی تدوین شده، به نکاتی دیگر از قبیل واژگان همانند در دیگر گویش‌های ایرانی، وجوه اشتقاق آنها، ریشه‌یابی برخی واژه‌های کهن ایرانی و آداب و رسوم ساربانی در این گونۀ زبانی اشاره شده است.
امید آزاد، مجتبی منشی زاده،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

عبارات اصطلاحی، ساخت‌های زبان‌شناختی‌ای هستند که برخلاف جملات عادی زبان از جمع جبری معنای سازه‌های تشکیل‌دهنده‌شان نمی‌توان به معنای کل آن‌ها پی‌ برد و از نظر نحوی نیز ساختاری انعطاف‌ناپذیر دارند؛ بدین صورت که برخلاف جملات عادی زبان نمی‌توان همه فرآیند‌های نحوی را درباره آن‌ها اعمال ‌کرد. در پژوهش حاضر کوشیده‌ایم تا ضمن معرفی مهم‌ترین مدل‌های روان‌شناختی زبان در رابطه با فرآیند درک اصطلاح، کارایی این مدل‌ها را در تبیین ویژگی‌های معناشناختی اصطلاحات فارسی به بحث بگذاریم. وجه مشترک رویکرد‌های سنتی تأکید بر پردازش معنای تحت‌اللفظی می‌باشد. به عبارتی دیگر، این رویکرد‌ها یا قائل به روند پردازشی پیوسته، یعنی پردازش معنای تحت‌اللفظی پیش از پردازش معنای مجازی بودند و یا بر پردازش متوازن این دو معنا توجه می‌‌کردند. اما وجه مشترک دیدگاه‌های نوین اهمیتی است که برای نقش مؤلفه‌های بافتی در تسریع فرآیند درک اصطلاح قائلند. تحلیل معناشناختی، نمونه‌هایی از اصطلاحات زبان فارسی نشان‌ داد که هیچ‌یک از این رویکرد‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند ویژگی‌های متنوع معناشناختی اصطلاح را تبیین ‌کنند. اصطلاح در زبان فارسی مقوله‌ای یکپارچه و همگن نیست، بلکه می‌توان با توجه به ویژگی‌های درون‌مقوله‌ای متنوع اصطلاح از جمله شفافیت معنایی، شناخته‌شده‌بودن اصطلاح برای سخنگویان زبان، ترکیب‌پذیری معنایی و ابهام، تعریفی متفاوت از هرگونه عبارت اصطلاحی ارائه ‌کرد.
مهرزاد منصوری،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

نحوه شکل‌گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل‌های نحوی می‌توان به آن استناد نمود. از جمله این موارد می‌توان به ردفورد (۱۹۹۷ & ۲۰۱۴) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوه شکل‌گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامه کمینه‌گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در زبان فارسی فرضیه فاعل درون گروه فعلی را تقویت می‌کند. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که روند شکل‌گیری ساختار گروه بیشینه در زبان فارسی منطبق بر قاعده ادغام در برنامه کمینه‌گرا و از پایین به بالا می‌باشد. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در زبان فارسی در سطوح فعل تیره، گروه زمان و ساختارهای متنی شکل می‌گیرد. علاوه بر این، تحلیل ارائه‌شده در این جستار نشان می‌دهد که اصطلاحی‌شدن در سطوح متعدد، قبل و بعد از انجام فرآیندهایی نظیر قلب نحوی و مبتدا‌سازی صورت می‌گیرد.
حسن ذوالفقاری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

هر زبان و گویش از اجزا و مواد قالبی چون زبانزدها و اصطلاحات، کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌ها تشکیل می‌شود که باعث غنای آن زبان هستند. گفتارهای قالبی کاربرد خاص و موقعیت‌شناسانه و نقش مؤثری در برقراری ارتباط‌های اجتماعی دارند. این گفتارها اغلب شفاهی هستند، زایایی فراوان دارند و حامل معانی عمیق و فشرده هستند. این اجزای کلیشه‌ای و قالبی درطول سالیان و سینه‌به‌سینه به نسل‌های بعد منتقل یا در فرهنگ‌ها ثبت می‌شوند و برخی به‌آرامی در زبان رسمی و حتی ادبی راه می‌یابند. بخش مهمی از ذخایر زبانی غیرمکتوب در فرهنگ‌ها را همین گفتارهای قالبی‌شده تشکیل می‌دهند که ضرورت توجه علمی به این انواع را دوچندان می‌کند. مسئلۀ اصلی این مقاله تبیین مبانی نظری و گونه‌شناسی و نشان دادن تنوع گستردۀ این کلیشه‌های قلبی زبان فارسی است. برای این منظور، ابتدا به معرفی پیشینه و کارهای انجام‌شده خواهیم پرداخت، سپس ریشه و خاستگاه این کلیشه‌های زبانی را بررسی می‌کنیم وضمن تبیین و تشریح این گفتارهای قالبی و زیرگونه‌های هریک (نفرین‌ها، دشنام‌ها، تعارف‌ها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، تکیه‌کلام‌ها، متلک‌ها و کنایات و امثال)، ساخت زبانی، مضامین، کاربرد و تنوع آن در زبان عامه را با مثال‌های کافی تبیین می‌نماییم. این مقاله را به‌عنوان الگویی برای گونه‌شناسی وبررسی‌های ساختاری و محتوایی زبان عامه پیشنهاد می‌کنیم. تحلیل‌های دستوری، جامعه‌شناسانه و فرهنگی جایگاه قابل بررسی دیگری دارند.
منصوره شکرآمیز، شهلا رقیب دوست،
دوره ۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

نقش و نحوۀ کارکرد هریک از دو نیمکرۀ مغز در درک اصطلاحات، از مدت‌ها پیش بررسی شده است. برخی از یافته‌های علمی نقش نیمکرۀ راست را در پردازش اصطلاحات تأیید کرده‌اند و یافته‌های برخی پژوهش‌های دیگر دلالت‌بر نقش نیمکرۀ چپ در پردازش اصطلاحات داشته‌اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دو نیمکرۀ مغز در درک عباراتِ اصطلاحی بوده است. آزمودنی‌های بررسی‌شده در این پژوهش، دو بیمار آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست، دو بیمار آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ و ۱۵ فرد سالم به‌عنوان گروه کنترل بوده‌اند. ابزارهای پژوهش نیز شامل سه آزمونِ درکی (آزمون معنی‌کردن شفاهی، آزمون مطابقت جمله با واژه و آزمون مطابقت جمله با تصویر) بوده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان‌داده‌اند که بیماران آسیب‌دیدۀ مغزی به میزان قابل‌توجهی در درک اصطلاحات ضعیف‌تر از افراد سالم عمل‌کرده‌اند. ازسوی دیگر، عملکرد بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ و بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست مغز در آزمون‌های درک اصطلاحات تفاوت معناداری با یکدیگر نداشته‌اند. البته عواملی مانند نقصان‌های فضایی‌ـ‌دیداریِ بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ راست و یا نقایص تولیدیِ شدیدِ بیماران آسیب‌دیدۀ نیمکرۀ چپ، در عملکرد بیماران در هریک از آزمون‌ها دخالت‌ داشته و در این پژوهش بحث شده‌اند. بنابراین، برخلاف یافته‌های بسیاری از پژوهش‌ها که دخالت نیمکرۀ راست را در پردازش اصطلاحات تاًکید کرده‌اند، نتایج حاصل از پژوهش حاضر چنین نقش انحصاری‌ای را برای نیمکرۀ راست مغز به‌دست ‌نیاورده است.

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

حافظ برای گریز از تکرار در کاربرد صور خیال، که نتیجه آن چیزی جز بیهوده­گویی نیست به شگردی هنرمندانه و روانشناسانه روی می­آورد که در این مقاله از آن با عنوان «تداعی معانی» یاد شده است. «تداعی معانی» در روانشناسی به این معنی است که یک مفهوم، سلسله مفاهیمی را بر اساس اصل مجاورت یا مشابهت و یا تضاد به ذهن تداعی می‌کند. در شعر حافظ این گونه است که اجزای یک تصویر، سنّتی در هم شکسته شده با یک جابه­جایی به گونه­ای به کار برده می­شود که هر جزء، اجزای دیگری را تداعی می­کند؛ برای نمونه در سنت ادبیات، زلف همیشه با تعدادی صفتهای کلیشه­ای‌ همچون پریشانی، آشفتگی، درازی، سیاهی، چین و شکن یا شماری مشبه‌به‌های تکراری مانند بنفشه، سنبل، سلسله، حلقه، مشک. همراه است، ولی حافظ برخلاف سنت در کنار زلف، درازی را به امید و یا پریشانی را به دل نسبت می­دهد.
در کتابهای بدیع فارسی به تداعی معانی به عنوان یک آرایه توجه نشده و تنها دکتر شفیعی کدکنی از نقش قافیه در ایجاد تداعی معانی یاد کرده است، اما در غرب بویژه در داستان­نویسی به روش «جریان سیال ذهن» به این موضوع پرداخته­اند.
در این مقاله پس از بررسی تداعی معانی در حوزه روانشناسی و ادبیات و بیان تفاوت آن با ایهام، تناسب و ایهام تناسب، نمونه­های یافته شده این آرایه­ در دیوان حافظ ارائه شده است.
حاصل پژوهش حاصل شد، این است که هر چند نمونه­های خام و ابتدایی این آرایه در دیوان شاعران قبل از حافظ و نیز معاصران وی و حتی در شعر شاعران پیشگام از جمله رودکی، کمتر دیده می­شود، این نمونه­ها بسیار نادر و کمیاب است حال اینکه در شعر حافظ به نسبت دیگران بسامد زیادی دارد و در شعر او هم نمونه‌های این جا به جایی در صفتها و مشبه‌به‌های زلف - به دلیل تعدد آنها - بیش از موارد دیگر است.
 
 
حسن ذوالفقاری،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

قصه‌‌ها سرشار از کلیشه­های زبانی و اصطلاحات، زبانزدها و مثل‌هاست که بر لطف و شیرینی داستان می‌افزاید. اگر در قصه­ها از عناصر ادبی مثل تشبیه و استعاره استفاده می‌شود، بسیار ساده و کلیشه‌‌ای است. کلیشه­های زبانی ازجمله نفرین­ها، دشنام­ها، تعارف‌ها، دعاها، سوگندها، تهدیدها، کنایات و امثال مواردی هستند که بازتابندۀ جنبه­های عامه­نگاری آثار و تبیین زبان هر دوره­­اند. این ویژگی و برجسته کردن و مطالعۀ آن جز فوایدۀ مردم­نگارانه، بیانگر زبان و فرهنگ و عمق و غنای
آن­هاست. در این مقاله کلیشه­ها و مواد زبانی یادشده از ۴۶ متن ادبیات کلاسیک عامه انتخاب، طبقه­بندی، بررسی و تحلیل شده است. سؤال اصلی این مقاله آن است که کلیشه­های زبانی در متون کلاسیک عامه تا چه اندازه در عامه­نگاری مؤثر بوده است. پژوهش حاضر با این هدف نگاشته شده است تا نشان دهد کاربرد کلیشه­های زبانی تا چه اندازه در مقبولیت میان مردم مؤثر بوده است. این مطالعه افزون­بر فواید مردم­نگارانه، غنای زبانی آثار را نشان می­دهد.
 
محمدرضا محمدی، هادی بهارلو، داود حق زارع،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی اصطلاحات پایهای راداری در زبان روسی و معادلهای آن‌ها در زبان فارسی اختصاص یافته است. علیرغم حجم بالای ارتباطات متقابل نظامی بین ایران و روسیه، به‌خصوص در حوزۀ علوم راداری، لغت تخصصی‌ای در این حوزه برای استفادۀ مترجمان و متخصصان وجود ندارد و بر همین اساس، هدف این پژوهش ارائۀ روشی مناسب برای تحلیل مجموعههای واژگانی جهت استفاده در مراحل معادل‌یابی اصطلاحات است.
بررسی معادل‌های موجود اصطلاحات و اختصارات راداری با استفاده از نه منبع گوناگون (فرهنگهای توصیفی گوناگون، فرهنگهای دوسویۀ انگلیسی ـ روسی، روسی ـ فارسی، انگلیسی ـ فارسی، مجموعۀ اصطلاحات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و نظرهای متخصصان) انجام میپذیرد. معادلهای مناسب برای اصطلاحات از این منابع انتخاب شده است و در صورت فقدان، پژوهشگران سعی کردند معادل مناسبی پیشنهاد کنند. نتایج پژوهش گواه بر این است که منابع موجود حتی برای یافتن معادل اصطلاحات پایه‌ای حوزۀ مذکور با احتساب معادل‌های وام‌گرفته‌شده حداکثر می‌توانند تا ۵۰ % مفید باشند و با توجه به فرضیۀ مؤلفان در ۷۰ % از اصطلاحات معادلسازی‌شده از روش ترکیب کلمات، ۲۰ % تکواژه، و ۱۰ % از تشریح و اقتباس استفاده شده است.
 

 
معصومه شیری، نصرت حجازی،
دوره ۹، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

«اصطلاح‏شناسی» قلمروی بینا‏رشته‏ای میان رشته‏هایی همچون زبان‏شناسی کاربردی، ترجمه‏شناسی، علوم زبانی، روان‏شناسی و مهندسی ارتباطات است. در دهۀ اخیر پرسش­های بسیاری در زمینۀ مفاهیم، اصول، ارزش‏ها، چارچوب‏ها و دامنۀ عملکردی این رشتۀ جدید به­وجود آمده است. بنابراین، به پژوهش­ دربارۀ مؤلفه‏هایی که در تغییر و تکوین نظریه‏های توصیفی واژه‏شناسی ـ ازجمله نظریۀ اصطلاح‏شناسی عمومی ـ مؤثر بوده، بیش از گذشته توجه شده است. مسئله اینجاست که کدام یک از مجموعه مؤلفه‏ها سبب شده تا اندیشمندان از نظریه‏های عمومی اصطلاح‏شناسی گسسته و به­سمت نظریه‏های ارتباطی ـ اجتماعی و شناختی سوق داده شوند؟ به عبارت دیگر، کدام عامل یا مجموعه­ عوامل در قطع ارتباط نظریه‏های اصطلاح‏شناختی واژه‏محور و حرکت آن­ها به­سمت نظریه‏های قالب‏بنیان نقش داشته‏اند؟ به­نظر می‏رسد تفاوت در واحدهای تشکیل‏دهندۀ معنا در هر یک از نظریه‏ها و نیز عدم توجه به بافتار و ساختار شکل‏گیری اصطلاحات علمی و تخصصی در نظریه­های عمومی سبب شده است تا هر یک از این نظریه‏ها، مفاهیم و مفروض­های پیشین را به چالش کشد.
این مقاله در نظر دارد تا با نگاه به دلایل پیدایش این نظریه‏ها در بستر تاریخی و نیز با توجه به اصول و مفاهیم حاکم بر آن­ها، علل زاویه‏گیری این نظریه‏ها با یکدیگر را بر اساس روابط کارکردی میان کلمه، اصطلاح و نحو توضیح دهد و از این رهگذر موارد قوت و ضعف هر نظریه را بیرون کشد. در نهایت، مطالعه­های سبب­شناختی در روند تکوینی این نظریه­ها می‏تواند هم چارچوب نظری مناسبی برای پژوهشگران زبان‏های تخصصی فراهم آورد و هم چشم‏اندازی عملی برای سمت و سوگیری­های آتی در گرایش اصطلاح‏شناسی نظری برای محققان این عرصه مهیا سازد.
رضا باقری نویسی، رسول محمد حسین پور، مریم سربندی فراهانی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

این مطالعه که با بهره­گیری از فرضیۀ «بار درگیری ذهنی» و از سوی هالستاین و لوفر (۲۰۰۱) مطرح شده­ است، تلاش می­کند تا تأثیر بار درگیری برانگیخته با تمرین را در میزان یادسپاری عبارات اصطلاحی، از سوی فراگیران زبان انگلیسی، بررسی کند. برای این منظور، ۶۰ نفر از فراگیران زن زبان انگلیسی از آموزشگاه زبانی در شهر تهران، در این مطالعه شرکت کردند. پانزده اصطلاح از طریق تمریناتی که سطوح مختلفی از درگیری بار ذهنی را طلب می­کرد، به سه گروه از فراگیران آموزش داده­ شد. این تمرینات شامل تمرین درک مطلب، تمرین پر کردن جای خالی و نگارش بود. سپس، میزان یادسپاری این عبارات اصطلاحی از طریق دو پس­آزمون اولیه و متأخر سنجیده شد. نتایج، رابطۀ مستقیمی را بین یادگیری برانگیخته با تمرین و یادسپاری اصطلاحات از سوی اعضا نشان داد. همچنین، یافته­ها نشان داد که یادسپاری در تمرینات نگارش بالاترین، در تمرینات پر کردن جای خالی متوسط و در تمرینات درک مطلب کم­ترین میزان را داشت. این مطالعه فوایدی برای تحلیل، آموزش و طراحی تمرینات دارد.
 

 
سونیا سادات محمودیان، هادی بهارلو، آبتین گلکار، میریلا احمدی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش­های ساخت‌واژی اصطلاحات طی چند دهۀ اخیر با توجه به نقش عمدۀ­ نتایج آن­ها در مواردی همچون ترجمۀ اصطلاحات و متون فنی اهمیت زیادی یافته­اند. برای انجام این قبیل پژوهش­ها وجود یک نظام مرجع دسته­بندی روش­های ساخت، ضروری است. در زبان روسی پژوهشگران مختلفی به بررسی این روش­ها پرداخته­اند. ماحصل آن دستیابی به نظامی یکپارچه است که بیشتر اصطلاح­شناسان در آن توافق کرده­اند. در زبان فارسی نیز فرهنگستان زبان و ادب فارسی دسته­بندی کلی از روش­های اصطلاح­سازی ارائه کرده است که تفاوت­هایی با زبان روسی دارد. در این کار پژوهشی قصد داریم با تکیه بر نظام دسته‌بندی روش‌های اصطلاح‌سازی در روسی نظام مشابهی را برای زبان فارسی ارائه کنیم. از نظام دسته‌بندی حاصل می‌توان هم در پژوهش­های تطبیقی زبان‌های روسی و فارسی و هم در مطالعات تک­زبانۀ فارسی و تکمیل دسته­بندی ارائه‌شده از سوی فرهنگستان بهره‌ جست.

 
 

دوره ۱۰، شماره ۴۵ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

کشتی یکی از قدیم ترین فعالیت های رزمی/ ورزشی بشر بوده است که قدمت آن (با احتیاط و حدس) شاید به نخستین ایام پیدایش انسان بر روی زمین برسد. کشتی نه تنها در بـین ایرانیـان  باستان، بلکه در میانِ بسیاری از اقوام کهن سابقه داشته و از اهمیـت بسـیاری بررـوردار بـوده  اســت. هردنــد، ورزش/ رزمِ ک،شــتی، ورزش ملــی مــا ایرانیــان اســت و قــدیم تــرین اســناد باستان شنارتیِ ایران در این زمینه، به حدود سه هزار سال پیش باز مـی گـردد، ولـی بـا کمـال  شگفتی، از دوران باستان تا اواخر عهد قاجار، به غیر از بخش هایی از چند رسالۀ کوتـاه، و نیـز   چند منظومه و شعرِ مختصر (که همگی مربوط به عهد تیموری به بعد هستند)، در هیچی  از  آثار تاریخی، حماسی و عامیانه ــ حتّی منظومه های پهلوانیای دون شاهنامه ، گرشاسب نامـه  ، بهمن نامه و ... ــ به گستردگی و فراری، به آیین کشتی و اصطلاحات و انواع فنون آن پرداخته نشده است. طومارهای نقالی و منظومه هـای پهلـوانی متـاخر ازجملـه منـابعی هسـتند کـه تـا حدودی، این نقیصه را مرتفع می سازند و اطلاعات ذی قیمتـی درمـورد قـوانین، اصـطلاحات، سنت ها و فنون کشتیِ رزمی و پهلوانی در اختیارِ روانندگان قرار میدهند. از آنجا که این منابع ارزشمند، تا به حال مورد توجه پژوهشگرانِ ورزش باستانی نبوده اند، بدین روی، نگارنده بر آن است تا در این جستار به این امر بپردازد.       
هدیه حقیقی، حمیدرضا شعیری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

این مقاله با هدف ارزیابی تأثیر تعامل کلام و کارتون در روند آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی به فارسی­­زبانان گردآوری شده است. مسئلۀ این پژوهش این است که چگونه کارتون در تعامل با اصطلاحات زبانی، فضای معناسازی را از یک فضای معنایی غیر­قابل پیش­بینی به فضایی خلاق تغییر می­دهد و چگونه این تعامل، فضایی خلاق را برای توسعۀ مفهومی اصطلاحات زبانی رقم می­زند. برای ارزیابی فرضیات این پژوهش، با استفاده از رویکرد نشانه ـ معناشناسی دیداری و روش تحلیل گفتمانی، تأثیر قرارگیری کارتون در کنار اصطلاحات زبانی در مورد جامعۀ آماری این پژوهش ـ که شامل ۶۰ زبان­آموز در سطح متوسط زبان انگلیسی و بالاتر، شامل ۳۰ دختر و ۳۰ پسر از مناطق شمال و جنوب شهر تهران بودند ـ بررسی شد. فرضیات این پژوهش عبارت­اند از اینکه کارتون می­تواند از طریق تعامل فضای نشانه­ای، تزریق شناختی جدید و گسترش دامنۀ تخیل، توسعۀ معنایی اصطلاحات زبانی را درپی داشته باشد و کلام و کارتون می­توانند از طریق ایجاد فضای ارجاعی، ورود به ابعاد گفتمانی و توسعۀ بازی زبانی در فضای بین نشانه­ای، سبب کاربرد خلاق اصطلاحات زبانی شوند.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱