جستجو در مقالات منتشر شده


۴۷ نتیجه برای تقابل


دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

فهم درست معنای یک واژه، نیازمند استفاده از روش­های گوناگون معنی­شناسی است تا از طریق آن‌ها، به توصیف دقیق معنای آن واژه دست یافت. یکی از این روش­ها، روابط مفهومی و از جمله تقابل معنایی است. هدف این پژوهش، بررسی تقابل معنایی و نقش آن در ترجمه قرآن کریم است. بدین منظور، ۱۰۶­­ جفت­‌واژه متقابل، همراه با بسامد آن‌ها و آیاتی که در آن‌ها به کار رفته­ است از منابع مختلف و به ویژه از «تفسیر نور» اثر مصطفی خرم­دل، استخراج و گردآوری شده­ و سپس بر اساس شش نوع تقابل معنایی مورد توافق زبان­شناسان، تجزیه و تحلیل گردیده ­است. به علت حجم محدود مقاله، از آوردن همه این جفت­واژه­ها خودداری گردیده و برای هر نوع تقابل معنایی چند نمونه ذکر شده است. بررسی و تجزیه و تحلیل داده­ها نشان می­دهد که شش نوع تقابل معنایی مدرج، مکمل، دوسویه، جهتی، واژگانی و تباین معنایی در قرآن یافت می­شود و تقابل­های مدرج، مکمل، دوسویه، واژگانی، تباین معنایی و جهتی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین بسامد می­باشد. در پاره­ای موارد میان این تقابل­ها هم‌پوشانی وجود دارد. مد نظر قرار دادن پدیده تقابل معنایی می­تواند در ترجمه درست واژگان قرآن مؤثر باشد.

دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: ۱. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزّل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. ۲. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. ۳. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

بررسی و مطالعه روابط سیاسی کشورها در عرصه بین­المللی به ویژه کشورهای یک منطقه از اهمیّت خاصی برخوردار است. این قبیل مطالعات از منظرهای گوناگونی به جستجو در مسائل مربوط به تعاملات دولت­ها با یکدیگر و عوامل تأثیرگذار بر روابط سیاسی میان آن‌ها می­پردازد. از جمله این مطالعات، پژوهش­هایی در عرصه ژئوپلیتیکی می­باشد که در زمینه شناسایی عوامل و متغیرهای سیاسی و جغرافیایی مؤثر در روابط سیاسی دولت­ها و به طبع آن بررسی تأثیرات منطقه­ای و جهانی این روابط می‌تواند تأمین کننده منافع ملی و امنیت ملی کشورها باشد. با نگاهی به روابط سیاسی ایران و سوریه، به عنوان دو کشور مهم خاورمیانه­ای غیر همسایه با اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خاص و در محور مقاومت اسلامی که نقش اساسی و تعیین کننده در معادلات منطقه­ای ایفا می­نماید و ژئوپلیتیک منطقه تأثیر بسزایی از این روابط می­پذیرد؛ شاهد نوساناتی بسیار ناشی از تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی در تعاملات بین آن‌ها هستیم. این پژوهش در تلاش است تا تأثیر عوامل عمده ژئوپلیتیکی میان دو کشور را بررسی کند و در نهایت به این پرسش پاسخ گوید که «چه چشم­انداز قابل پیش­بینی برای روابط ایران و سوریه در آینده وجود دارد؟» در این راستا با استفاده از روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی این فرضیه را به آزمون خواهیم گذارد که «در آینده روابط ایران و سوریه در گروه آینده دولت سوریه و آینده موضع گیری‌های آن است.» این تحقیق جنبه­های دیگری را از تأثیر آینده روابط دو کشور بر منطقه مورد بررسی قرار می­دهد و همانند هر پژوهشی محدودیت‌ها و موانعی وجود داشت.

دوره ۳، شماره ۵ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده

در زمینه‌ی تحلیل متن و درک مفاهیم دقیق آن می‌توان از ساز و کارهای فراوانی مدد جست که در این بین، توجه به تقابل‌های دوسویه بین واژگان، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در حوزه‌ی با هم‌آیی که یکی از مباحث بسیار مهم معنی‌شناسی به شمار می‌رود، تقابل‌های معنایی با انواع خاص خود می‌تواند مترجمان را به معنای دقیق واژگان متن رهنمون شود. بدین معنا که مترجم با شناخت تقابل‌های دوسویه‌ی بین واژگان جملات مقارن با یک‌دیگر، می‌تواند بسیاری از چالش‌های دست‌یابی به ترجمه‌ی دقیق را پشت سر بگذارد. از آنجا که کتاب گهربار نهج‌البلاغه سرشار از واژگان متقابل با یک‌دیگر می‌باشد، در این جستار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا مترجمان فارسی خطبه‌های نهج‌البلاغه در برگردان تقابل‌های دوسویه‌ی واژگانی به خوبی عمل کرده‌اند و تا چه اندازه بافت کلام را مورد اهتمام قرار داده‌اند؟ بدین منظور ابتدا به انواع با هم‌آیی واژگانی و تقابل‌های معنایی اشاره‌ای خواهیم نمود و در ادامه، فرازهایی از خطبه‌های نهج‌البلاغه را که حاوی چنین تقابل‌هایی هستند ارائه می‌نماییم و سپس به تبیین عملکرد ترجمه‌ها‌ی فارسی دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض‌الاسلام در انتقال معنای صحیح این تقابلات خواهیم پرداخت. برآیند این جستار نشان می‌دهد که در بسیاری از موارد، مترجمان با بی‌توجهی به جملات متقابل، از معنای دقیق دور شده‌اند و با در نظر گرفتن بافت کلام این نقیصه را می‌توان بر طرف نمود.

دوره ۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

این پژوهش با هدف مشخص ‌کردن نوع و بسامد روابط معنایی واژگانی همزمانی میان واژه‌های فارسی و عربی به بررسی تطبیقیِ معانی واژه‌های بسیط عربی در فارسی، می‌پردازد؛ بدین منظور دو فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ عربی عبدالنبی قیم انتخاب، و واژه‌های مشترک عربی در فارسی میان دو فرهنگ استخراج شد. سپس براساس چندین آزمون زبانشناختی، شش نوع رابطه معنایی واژگانی هم‌معنایی، شمول‌معنایی، تقابل‌معنایی، جزء‌واژگی، عضو‌واژگی و واحدواژگی مشخص و بسامد هر کدام در سطح واژه‌ها و هم‌چنین در سطح معانی آنها مشخص گردید. بر این اساس، بسامد وقوع هر کدام از روابط در ۴۵۰۶ واژه به ترتیب: هم‌معنایی ۸۳/۷۶ درصد، شمول معنایی ۷۵/۱۴ درصد، تقابل‌معنایی ۲۸/۰ درصد، جزء‌واژگی ۵۷/۰ درصد، عضو‌واژگی ۰۴/۰ درصد و واحد‌واژگی ۱۳/۰ درصد مشخص شد. هم‌چنین با تطبیق معانی ۴۵۰۶ واژه با یکدیگر در مجموع ۲۶۳۲۶ تطبیق صورت گرفت که بسامد وقوع روابط معنایی واژگانی بین این تطبیق‌ها به ترتیب هم‌معنایی ۷۵/۱۶ درصد، شمول معنایی ۶۱/۲ درصد، تقابل‌معنایی ۰۴/۰ درصد، جزء‌واژگی ۰۹/۰ درصد، عضو‌واژگی ۰۰۷/۰ درصد و واحد‌واژگی ۰۲/۰ درصد مشخص شد.

دوره ۳، شماره ۶ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

داستان‌های عامه از بطن توده برآمده‌اند، به همین سبب آینه تمام‌نمای عادات، آداب و خُلقیات مردم عامه‌اند و با بررسی آن‌ها می‌توان فرهنگ زیستیِ مردمان را بی‌نقاب و صورتک دید. یکی از روش‌های خوانش متون و ازجمله متون عامه، کشف تقابل‌های پنهان در متن است؛ زیرا با استخراج این تقابل‌ها می‌توان به لایه‌های مستتر در پسِ ظاهرِ متن دست یافت. این تقابل‌های درون‌متنی، به اعتقاد ژاک دریدا، سلسله‌مراتبی و پله‌کانی هستند؛ یعنی همواره یک جزء برتر از جزء دیگر پنداشته می‌شود و این برتری نه «بدیهی و طبیعی»، بلکه کاملاً «فرهنگی» است؛ بنابراین با یافتن تقابل‌های درون هر متن و با تشخیص اینکه کدام جزء، ممتاز شمرده می‌شود، می‌توان به نکات مهمی درباره اندیشه‌ای که متن از آن حمایت می‌کند، دست‌یافت. در این مقاله دو داستان مشهور عامه، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته»، بر اساس مشهورترین و مفصل‌ترین روایتشان از نظر تقابل‌های درون‌متنی بررسی شده‌اند. این بررسی نشان می‌دهد که داستان‌های عامه به‌عنوان متونی که پایانِ باز ندارند، بیشتر در تقابل‌های درونیِ خود صادق‌اند و با شناخت هر جزءِ تقابل، جایگاه و ویژگی جزء مقابل بهتر شناخته می‌شود. در این داستان‌ها راوی با بسیج‌کردن همه اجزای داستان، نتیجه مورد نظر خود را در اختیار مخاطب می‌نهد و با تحریک باورهای فرهنگی و فکریِ او، این نتیجه را برای مخاطب «بدیهی» و «منطقی» می‌سازد.  
رضا امینی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

در دستور نقش گرای نظام­مند هالیدی از سه فرانقش سخن به میان می­آید که سه لایه معنایی را برای هر بند زبان تبیین می­کنند و توجه به آن ها در فرایند ترجمه می­تواند در انتقال دقیق معنای زبان مبدا به مقصد راهگشا باشد. با توجه به اهمیت بنیادین انتقال معنی در فرایند ترجمه، به ویژه آن معانی که فراتر از معنای گزاره­ای پاره­گفتارهای زبانی هستند، در این مقاله تحولات معنایی و ساخت اطلاع ساخت­های موسوم به آغازگرهای اسنادی­شده در فرایند ترجمه از انگلیسی به فارسی، بر پایه دستور نقش گرای نظام­مند هالیدی، بررسی شده است. بررسی داده­های پژوهش نشان می­دهد که در معنای اندیشگانی، میان­فردی، متنی و همچنین ساخت اطلاع بسیاری از ساخت­های آغازگر اسنادی­شده ترجمه­شده تحولاتی روی داده است­ که این باعث از دست رفتن بخش مهمی از معنا شده است. این در حالی است که در صورت آگاهی به وجود لایه­های معنایی مختلف در یک بند و ساخت اطلاع آن (یعنی چگونگی جریان یافتن اطلاع نو و کهنه در یک پاره­گفتار) بسیاری از آن ها قابل اجتناب هستند و در نتیجه می­توان معنا را با وفاداری بیشتری به زبان مقصد انتقال داد.
مهرداد نغزگوی کهن،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

در زبان­ها برای پیوند دادن بندهای هم­پایه از راهکارهای مختلفی استفاده می­شود. گاهی فقط معنا و کاربرد­شناسی، ناظر بر ارتباط دو بند است، ولی در بیشتر مواقع کلمات ربط میان­بندی هستند که موجب ارتباط دو بند با یکدیگر و ساخت جمله می­شوند. با توجه به رابطه معنایی دو بند با یکدیگر، انواع مختلفی از کلمات ربط مورد استفاده قرار می­گیرند؛ از این جمله می­توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. در این مقاله ضمن مقایسه انواع کلمات ربط ، به تفصیل، به تعریف و معرفی کلمات ربط تقابلی، ساختار و توزیع آ ن ها در دو بند خواهیم پرداخت. به لحاظ ساختار درونی، کلمات ربط تقابلی را می­توان به سه گروه «بسیط»، «مرکب پیوسته» و «مرکب گسسته» تقسیم کرد. نکتۀ درخور توجه در فهرست نسبتاً بلند کلمات ربط تقابلی، وجود تعداد زیادی کلمۀ ربط مرکب، چه از نوع گسسته، چه پیوسته و حتی به صورت جمله است. دلیل این تنوع به نقش تأکیدی کلمات ربط تقابلی مربوط می شود؛ این اجزای تقابلی، منشأها و منابع گوناگونی دارند که قسمت پایانی این مقاله را به بررسی همین منابع در زبان های جهان و مقایسه آن با منابع کلمات ربط تقابلی در فارسی اختصاص داده ایم. بر­اساس شواهد موجود، در زبان فارسی مانند بسیاری از زبان­ها، کلماتی با معنای اولیه مکانی، زمانی، علّی و تأکیدی در ساخت این کلمات به کار گرفته شده­اند. نکتۀ قابل توجه اینکه در زبان فارسی- بر خلاف بسیاری از زبان­های دیگر- از افعال، کلمات پرسشی و شرط نیز برای ساخت کلمات ربط تقابلی استفاده شده است. شواهد و توصیفات ارائه شده در این مقاله بیانگر این است که همۀ کلمات ربط تقابلی، صرف نظر از منبع، از رهگذر دستوری­شدگی به وجود آمده­اند.

دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه دینداری و اعتماد در ایران از طریق فراتحلیل پژوهش های انجام گرفته است. به همین منظور، از بین سندهای پژوهشی موجود در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس- که در بازه زمانی ده سال اخیر انجام گرفته است- از هجده سند پژوهشی به دست آمده، شانزده مورد شرایط ورود به فراتحلیل را یافتند. بر این اساس، جامعۀ آماری تحقیق ۸۲۴۵ نفر از گروه های مختلف مردم ایران هستند. نتایج حاصل از ترکیب یافته های مطالعات و بررسی ضرایب اثر نشان می دهد بین «دینداری و اعتماد» رابطه معناداری وجود دارد و شدت این رابطه به طور متوسط حدود ۴/۰ گزارش شده است. این یافته فرضیه اصلی تحقیق را تأیید می کند. همچنین، فرضیه دیگر این مقاله، تأثیر به کارگیری «آزمون های آماری» متفاوت بر نتایج به دست آمده از «هم بستگی دینداری و اعتماد» است. نتایج گویای این است که به کارگیری آزمون های آماری متفاوت بر مقدار هم بستگی به دست آمده از «دینداری و اعتماد» تأثیری ندارد. فرضیه «گروه های نمونه» بر مقدار «هم بستگی دینداری و اعتماد» در نتیجه تحلیل واریانس غیر معنادار بود و فرضیه رد شد. فرضیه تأثیر «میدان مطالعاتی» بر «هم بستگی اعتماد و دینداری» به دست آمده در نتیجه تحلیل واریانس نیز غیر معنادار بود. بنابراین، دینداری- صرف نظر از عوامل زمینه ای تحقیق مانند گروه های نمونه، میدان مطالعاتی و آزمون های آماری به کاررفته در تحقیقات- بر چگونگی اعتماد افراد تأثیر مستقیم دارد.    واژه های کلیدی: فراتحلیل، دینداری، اعتماد، تعهد اجتماعی، هنجارهای عمل متقابل، پیوند اجتماعی، قوم گرایی. چکیده هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه دینداری و اعتماد در ایران از طریق فراتحلیل پژوهش های انجام گرفته است. به همین منظور، از بین سندهای پژوهشی موجود در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس- که در بازه زمانی ده سال اخیر انجام گرفته است- از هجده سند پژوهشی به دست آمده، شانزده مورد شرایط ورود به فراتحلیل را یافتند. بر این اساس، جامعۀ آماری تحقیق ۸۲۴۵ نفر از گروه های مختلف مردم ایران هستند. نتایج حاصل از ترکیب یافته های مطالعات و بررسی ضرایب اثر نشان می دهد بین «دینداری و اعتماد» رابطه معناداری وجود دارد و شدت این رابطه به طور متوسط حدود ۴/۰ گزارش شده است. این یافته فرضیه اصلی تحقیق را تأیید می کند. همچنین، فرضیه دیگر این مقاله، تأثیر به کارگیری «آزمون های آماری» متفاوت بر نتایج به دست آمده از «هم بستگی دینداری و اعتماد» است. نتایج گویای این است که به کارگیری آزمون های آماری متفاوت بر مقدار هم بستگی به دست آمده از «دینداری و اعتماد» تأثیری ندارد. فرضیه «گروه های نمونه» بر مقدار «هم بستگی دینداری و اعتماد» در نتیجه تحلیل واریانس غیر معنادار بود و فرضیه رد شد. فرضیه تأثیر «میدان مطالعاتی» بر «هم بستگی اعتماد و دینداری» به دست آمده در نتیجه تحلیل واریانس نیز غیر معنادار بود. بنابراین، دینداری- صرف نظر از عوامل زمینه ای تحقیق مانند گروه های نمونه، میدان مطالعاتی و آزمون های آماری به کاررفته در تحقیقات- بر چگونگی اعتماد افراد تأثیر مستقیم دارد.     
وحید صادقی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

این مقاله به بررسی آوایی کاهش واکه‌ای در زبان فارسی می‌پردازد. کاهش دیرش و کیفیت واکه‌های زبان فارسی در موضع فاقد تکیه با بررسی الگوی تغییرات دیرش و فرکانس سازه‌های F۱ و F۲ در بافت‌های همخوانی مختلف مورد برسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دیرش واکه‌های تکیه‌بر به‌طور منظم و مستقل از نوع واکه و بافت همخوانی نسبت به واکه‌های بدون تکیه بیشتر است. اما تغییرات فرکانس سازه‌ها تا‌حد زیادی وابسته به نوع واکه است. بیشتر واکه‌ها تغییرات فرکانسی کمی دارند و جهت­گیری تغییرات آن‌ها به سمت مرکز فضای واکه‌ای صورت نمی‌گیرد. اما واکه /a/ تغییرات بیشتری داشته و جهت تغییرات آن نیز به سمت مرکز است. این نتایج هیچ‌یک از دو فرضیه تولیدی «مرکزی­شدگی» و «کاهش بافتی» را در ارتباط با کاهش کیفیت واکه در زبان فارسی تأیید نمی‌کند و بالعکس، نظریه «پراکندگی شنیداری درک گفتار» را تأیید می‌کند. بر‌اساس این نظریه، توزیع یا بازتوزیع عناصر واجی در فضای آوایی یک زبان به‌گونه­ای صورت می‌گیرد که تقابل شنیداری آن‌ها با یکدیگر به حداکثر میزان ممکن برسد.

دوره ۶، شماره ۱۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

قرآن کریم، دریایی از معناست و به همین خاطر، برگردان آن از زبان عربی به فارسی و دیگر زبان­ها، نیازمند درک ظرافت­های زبانیِ آن است. امروزه دانش معنی­شناسی، روش­هایی را ارائه می­دهد تا خواننده به کمک آن­ها بهتر بتواند متن را بخواند و معناهای پنهان در آن را بفهمد. در سطح واژگان، روابط مفهومی واژگان در معنی­شناسی مطرح شده است که روش­هایی را پیش­روی خواننده می­نهد تا به کمک آن­ها روابط میانِ واژگان یک متن را دریابد و دلالت­های آن­ها را کشف کند. یکی از این روابط، تقابل معنایی بین واژگان است. در این جستار، با  روش توصیفی- تحلیلی  و  بر اساس اصل تقابل معنایی، سعی شده تا دلالت­های واژگان متقابل قرآن در ده جزء آخر، فهم شود و با نقد معادل­یابی معزّی و پاینده از این واژگان، آسیب­های این معادل­ها تبیین گردد. ضرورت و اهمیت این پژوهش از این رو است که مترجم را با گوشه­ای از ظرافت­های متون ادبی آشنا می­کند و چالش­های احتمالی را به او نشان می­دهد. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که بی­توجهی به تقابل و تأکید بر معنای بنیادین واژه­ها، عدم دقت در دلالت­های چندگانه واژه­های متقابل در بافت متن، غفلت از ساختار فرمی متقابل­ها، عدم توجه به بافت و هم­آیی دیگر واژه­ها با واژه­های متقابل و برگردان تقابل با معناهای ناقص، مهم­ترین آسیب­های دو ترجمه فوق است که سبب شده، معادل­یابی­ها در برخی مواضع، با نقص در انتقال معنا یا حشو همراه گردد.



دوره ۶، شماره ۲۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

قصه‌ها میراث‌ معنوی عامه مردم در حوزه‌های ادبی، فکری و فرهنگی‌اند که کارکردی توانمند و خلاق دارند. قصه‌ها را می‌توان نخستین و ارزشمندترین آفرینش‌های ذهنی و زبانی شمرد که در ژرفای خود، آموزه‌هایی برجسته‌اند. قصه‌پردازن با روایت حوادث، دغدغه‌ها و آرزوهای بشری قصه‌هایی خلق کرده‌اند که ساختار هنری و معنای چند بُعدی آنها کارکردی همه‌زمانی دارد. اقلیم یزد از این حیث جایگاه ویژه‌ای دارد. از سوی دیگر، اغلب پژوهش‌ها با رویکرد نظریه ساختارشناسی و معناشناسی قصه‌ها مبتنی بر تقابل‌های دوگانه است و چنین رویکردهایی به فروکاهی معنا از قصه‌ها منجر شده ‌است. هدف از این پژوهش، نگرش شالوده‌شکنانۀ سازه رویارویی در قصه‌های عامیانه یزدی است که با شیوه توصیفی و اسنادی و البته مبتنی بر تجزیه و تحلیل صورت می‌گیرد. در چنین بازخوانی است که مشخص می‌شود تقابل‌های دوگانه در قصه‌های عامیانه، امکان وارونه‌سازی معنایی دارند و علاوه بر آن، از طریق واسازی، تکثیر معناهای دیگری متناسب با ذهن مخاطب و زمان خوانش میسر می­شود.

دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

نشانه‏شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی و تحلیل نشانه‏ها و درک معانی نهفته در آن‏ها می‏پردازد. در این مقاله نگارندگان کوشیده‌اند نشانه‏های اجتماعی در رمان بیوتن، یکی از رمان‏های معاصر، را بررسی کنند. بیوتن، نوشته رضا امیرخانی، از داستان‌هایی‌ است که می‏توان جلوه‏هایی از هویت، فرهنگ، و آداب و رسوم اجتماعی را در آن به‌وضوح مشاهده کرد. این رمان مانند رمان‌های پسانوگرا ترکیبی از تخیل و واقعیت را به‌نمایش می‌گذارد. بخش زیادی از وقایع بیوتن در خارج از ایران می‌گذرد و تقابل فرهنگ و آداب اسلامی و ایرانی با فرهنگ غربی، و تقابل انسان‌ها با خود، با یکدیگر و با محیط زندگی در آن کاملاً مشهود است. ازاین‏رو، نشانه‏های مربوط به هویت، ازقبیل دین، خوراک، پوشاک، شغل و غیره، و همچنین نشانه‏های آداب معاشرت در رمان بیوتن ردیابی و تجزیه و تحلیل شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و بیانگر تنوع نشانه‏ها و توجه ویژه نویسنده به درون‌مایه اجتماعی، فرهنگ و اعتقادات است. تقابل فرهنگی میان شخصیت‌ها، توجه به جنبه‌های اعتقادی زندگی، بازتاب مسائل اجتماعی و بهره‌گیری از شیوه‌های گوناگون ارتباط کلامی و غیرکلامی در شخصیت‌پردازی‌های این رمان کاملاً نمایان است. نقش محوری دین، کاربرد فراوان آیات قرآنی، بحران هویت، و تمایز طبقات اجتماعی در پوشاک، خوراک، شغل و مسکن از مباحثی است که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شده است.

دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

کنش متقابل نمادین نظریه‌ای اجتماعی است که با تأکید بر کنش‌های متقابل انسانی به بررسی رفتار افراد اجتماع می‌پردازد. در این نظریه فعالیت‌های قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده (مانند افکار) جامعه بررسی می‌شود. در این پژوهش به روشی توصیفی تحلیلی، الگوهای رفتاری نویسنده کتاب نفثه‌المصدور یکی از برجسته‌ترین آثار تاریخی و ادبی نیمه اول قرن هفتم هجری نوشته شهاب‌الدین محمد خرندزی زیدری نسوی و تفاوت آن با الگوهای پیدا و پنهان سایر افراد همان جامعه تحلیل شده است. این پژوهش نخستین گام در بازتاباندن نظریه کنش متقابل نمادین بر اثری کلاسیک در ایران است. چارچوب نظری پژوهش مفروض بر بازخوانی نظریه‌ای جامعه‌شناختی در متنی کهن است که در آن رابطه اجتماعی جامعه ایرانی در دوره‌ پایانی حکومت خوارزمشاهیان نشان داده شده است. با انعکاس نظریه کنش متقابل نمادین در این اثر نشان داده می‌شود که رفتارهای اجتماعی نویسنده، مردم، سلطان خوارزمشاهی و مغولان از طریق نمادهای معنی‌دار واجد الگوهای درهم‌تنیده است که کنش متقابل و متمایز گروه‌ها و جامعه را بنیان می‌نهد.

دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

عجایب‌نامه‌نویسی سنتی نوشتاری است که از قرن پنجم تا قرن دوازدهم هجری آثاری از آن به‌جا مانده است. انگاره بنیادین پژوهش حاضر این است که محتوای عجایب‌نامه‌‌ای با تفکر اسطوره‌ای پیوند دارد. برای ردیابی این مدعا، با کندوکاو به‌شیوه توصیفی ـ تحلیلی در آثار به‌جامانده از این سنت، ارتباط اندیشه عجایب‌نویس با تفکر اسطوره‌ای نشان داده شده است. خیال‌ورزی جمعی در عجایب‌نامه به تولید گزاره‌هایی انجامیده است که با وجود ادعای مؤلفان درباره ارائه روش‌ها و موضوعات عینی و حقیقی، با بن‌مایه‌های شبه‌اساطیری پیوند می‌یابد. این بن‌مایه‌ها، ذیل مباحث تعلیل‌های شبه‌اسطوره‌ای، تبدیل و وحدت اسطوره‌ای، تکرار اسطوره‌ای و تقابل اسطوره‌ای بازنمایی شده است.

دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

تفاسیر جزمی، متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی می‌کنند، خواه این تفسیر برگرفته از آرای سنتی باشد یا در خلال رویکردهای مدرن که به هر نحوی سعی در کشاندن متون به عرصه‌های سیاسی و اجتماعی دارند. اما در رویکرد پساساختارگرایانه، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را از دست می‌دهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته می‌شود. از این رو، خوانش‌های متفاوت از متن امکان‌پذیر می‌گردد که هرکدام می‌توانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابل‌ها تفسیر و تحلیل شده است. این پژوهش با استفاده از نظریه‌ی ژاک دریدا که هم‌خوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد سعی در تحلیل خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگاره‌‌‌ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» دارد. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگاره‌ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد که برگرفته از شعر حافظ است، این تقابل‌ها را در هم شکسته و خوانشی نو به دست می‌دهد. یافته‌های پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمده‌اند، نشان می‌دهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیب‌بندی هندسی، رنگ و شخصیت‌پردازی، جهانی از مفاهیم خلق می‌کند که اسیر حوزه‌ای خاص نشده و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ می‌کند. براین اساس، می‌توان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد، زیرا نگاه بیننده همزمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه کرده و جهت‌گیری تصویر به سمت حوزه-ای خاص فرو می‌پاشد.

دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده

تقابل‌های دوگانه یکی از مفاهیم اساسی در نقد ساختارگرایی و پساساختارگرایی و نظریات زبانشناسی و نشانه‌شناسی است که در باورهای اساطیری و فرهنگی بشر ریشه دارد؛ نظریه‌ای که از زبان­شناسی به مطالعات فرهنگی راه می‌یابد و سرانجام، در وضعیت پسامدرن به­چالش کشیده می‌شود. کلود لوی اشتروس برای منطق اسطوره ازجمله ضرب­المثل‌ها به ساختاری دوقطبی ـ تقابلی قائل است. به­عقیدۀ او ساختار ذهن انسان برای درک پدیده‌ها، هر پیوستاری را در قطب‌های متقابل دوگانه‌ای قرار می‌دهد و درنهایت، این کنش ذهنی فراگیر به تقابل‌های دوگانه‌ای همچون طبیعت و فرهنگ و مفاهیمی از این قبیل منجر می‌شود. هدف از پژوهش حاضر بازنمایی دوگانه‌های ارزشی در ضربالمثل‌های مردم ایلام است. با توجه به ماهیت برساختی پدیدۀ مورد مطالعه، پارادایم تحقیق حاضر کیفی و روش مورد استفاده بازنمایی ازطریق تحلیل کیفی محتواست. میدان مطالعۀ پژوهش، کتب چاپ­شده درخصوص ضرب‌المثل‌های مردم ایلام است که به­منظور تکمیل اطلاعات از آگاهان کلیدی نیز بهره گرفته شد. این افراد از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و با بهره از مصاحبۀ نیمه­ساختمند از آنان پرس­و­جو شد. یافته‌های به‌دست آمده بیانگر آنند که دوگانه‌ها‌ی ارزشی در ضرب‌المثل‌های مردم ایلام شامل تقابل‌های دوتایی کلی: عقلانی ـ غیرعقلانی، جمعی ـ فردی، پویایی/ ایستایی، عام‌گرایی/ خاص‌گرایی، نظم/ بی­نظمی، تکوین سرمایۀ اجتماعی/ فرسایش سرمایۀ اجتماعی، اعتدال/ افراط، و عدالت/ ظلم است. این دوگانه‌ها شامل زیر مقوله‌های جزئی‌تری هستند که بیانگر جامعه‌ای اشباع­شده از تعارض‌اند. تقابل‌های دوگانۀ مستخرج از یافته‌ها تا حد زیادی با متغیرهای الگویی تالکوت پارسونز هم‌خوانی دارند.

دوره ۹، شماره ۳۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مربع‌ نشانه‌شناختی به مثابۀ الگویی که مبانی دلالت را طرح و تبیین می‌کند نخستین‌ بار توسط گِرِماس طراحی شد. این ‏الگو که بر نحوِ اولیۀ دلالت استوار است و حاصلِ بسطِ منطقی تقابل‌های دوگانی به شمار می‌رود، در آغاز، برای ‏تحلیلِ ساختار روایت به کار گرفته شد، اما بعدها گرماس، راستیه و برخی از اعضای مکتبِ پاریس آن را در حوزۀ ‏نشانه‌شناسی شعر نیز به کار بردند. با وجود این، در پژوهش‌هایی که بر این اساس در ادبیات فارسی صورت گرفته ‏است، این الگو عمدتاً در تحلیلِ ساختار روایی حکایت‌های منظوم یا منثور استفاده شده است و تحقیقِ مستقلی که ‏موضوعِ دلالتمندیِ شعر را بر اساسِ مربعِ نشانه‌شناختی توجیه و تبیین کند به چشم نمی‌خورد. بر این اساس، پژوهش ‏حاضر می‌کوشد ضمنِ ارایه کلیّاتی دربارۀ این الگو، آن را در خوانشِ نشانه‌شناختی شعر به کار گیرد. بنابراین، پس از ‏بررسی مؤلفه‌های اصلی مربعِ نشانه‌شناختی و نحوۀ ترکیبِ این مؤلفه‌ها، کوشیده شده است نحوۀ سازمان‌دهی درونی ‏عناصر، به طورِ موردی، در غزلی از عطار، مولوی و حافظ بر این اساس بررسی و تحلیل شود. چنین پژوهشی علاوه ‏بر اینکه امکانِ بررسیِ ساختاری غزل را از چشم‌اندازِ نشانه‌شناسی فراهم می‌آورد و برخی از تلقی‌های پنهانِ شعر را ‏آشکار می‌کند، الگویی خواننده‌محور به دست می‌دهد که نشان می‌دهد یک خوانندۀ توانمند چگونه مؤلفه‌های ‏معناشناختی را، در راستایِ فهم شعر، شناسایی و طبقه‌بندی می‌کند. ‏

دوره ۹، شماره ۳۴ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مدتی است که کاربست نظریه‌های فلسفی/ادبی در ایران معمول گردیده، پژوهش‌های فراوانی بر اساس این نظریه‌ها انتشار یافته‌است؛ گسترش چنین پژوهش‌هایی دلایل متعددی مانند پیروزی تئوریک طرفداران کاربست نظریه‌ها بر سنت‌گرایان و ... دارد. هرچند که نمی‌توان نوآوری برخی از این پژوهش‌ها را انکار کرد اما چشم پوشیدن بر ضعف‌ها وکاستی‌های چنین پژوهش‌هایی نیز پسندیده نیست. مقالۀ حاضر با نقد و بررسی پژوهش‌های شالوده شکنانه (یکی از نظریه‌هایی که با اقبال پژوهشگران مواجه شده است) به برخی از این کاستی‌ها اشاره خواهد کرد. ضعف و کاستی‌های پژوهش‌های شالوده‌شکنانه را (حداقل) می‌توان در ذیل سه عنوان قرار داد: الف: لغزش در درک مفاهیم شالوده‌شکنی (به عنوان نمونه برخی از تقابل‌های این پژوهش‌ها، تقابل‌های دریدایی و شالوده‌شکنانه نیستند و یا اینکه در برخی از آنها به عناصر برون‌متنی چون طبقه، تحصیلات و ... توجه شده است حال آنکه از نظر دریدا و شالوده‌شکنان چیزی بیرون از متن وجود ندارد) ب: تقلیل و ساده‌سازی مفاهیم دریدایی مانند تقلیل مفهوم راز به عرفان پ: خلط شالوده شکنی با هرمنوتیک.
بشیر جم،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

در زبان‌ فارسی واژه‌ها و ساخت‌هایی با معانی متفاوتی وجود دارند که به استثناءِ جایگاهِ تکیه، تلفظی یکسان دارند. این­ها «تقابل تکیه‌ای» نامیده می‌شوند. «تقابل‌های تکیه‌ای» دو دسته‌اند؛ دسته نخست شامل تقابل تکیه‌ واژگانی بین دو واژه است که «جفت‌ کمینه تکیه‌ای» نامیده می‌شود. دسته دوم حاصل رخداد فرایندهای واجی یا تعامل برخی عوامل ساخت­واژی، نحوی و آوایی در سطح فراواژگانی است. تقابل تکیه‌ای واژگانی تنها ملاک قابل بررسی در تقابل‌های تکیه‌ای نیست؛ بلکه تقابل‌های تکیه‌ای فراواژگانی نیز وجود دارند که شایستۀ بررسی‌اند. در این راستا، اهداف این پژوهشِ توصیفی - تحلیلی شامل موارد زیر است: معرفی و بررسی ویژگی‌های جفت‌های کمینۀ تکیه‌ای؛ لزوم گردآوری، معرفی، دسته‌بندی و موشکافی علت ایجاد تمام تقابل‌های تکیه‌ای واژگانی و فراواژگانی بر اساس مقوله واژگانی/ نحوی عناصر متقابل؛ و پاسخ به این پرسش مهم که آیا جابه‌جایی تکیه، علت اصلی تمایز معنایی آن­ها بوده است یا تکیه خود پیامد تفاوت عناصر تشکیل‌دهنده این تقابل‌هاست. دستاوردهای این پژوهش شامل معرفی، دسته‌بندی و موشکافی دلایل ایجاد تقابل‌های تکیه‌ای و همچنین، هویت‌بخشی به این تقابل‌ها از طریق انتخاب نام «واژگانی و فراواژگانی» برای آن­هاست. 
 

صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱