جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای جستجوگر
والی رضایی، مهناز آزادمنش،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
در مقاله حاضر به بررسی دستگاه مطابقه فعل لازم و فاعل در زبان فارسی میپردازیم. دادههای این پژوهش را از برخی مقالات و منابع مکتوب و متون زبان گفتاری گردآوری کردهایم. چارچوب این پژوهش دو نظریه بهینگی و کمینگی است که هر دو در چارچوب مکتب زایشی مطرح شدهاند. در این تحقیق درصددیم موارد استثنای مطابقه در دستور سنتی زبان فارسی را براساس رویکرد کمینگی که نحومحور است و نظریه بهینگی که محدودیتبنیاد است نشان دهیم. دلیل انتخاب این دو نظریه این است که مشخص کنیم کدامیک موارد استثنای مطابقه را بهتر بیان میکنند. مطابقه در دستور کمینگی، رابطه بین جستجوگر و هدف بر پایه ارزشگذاری مشخصهها است. مشخصهها به دو گونه ذاتی و بافتی هستند و مشخصههای بافتی در بافتهای مختلف، ارزش متفاوت دارند. در نظریه بهینگی تعامل محدودیتها بر انتخاب گزینه بهینه مطابقه تأثیر میگذارد. همه موارد استثنای مطابقه در نظریه کمینگی براساس رابطه بین جستجوگر و هدف بیان میشوند؛ در کاربرد محترمانه، با حضور مشخصه [+HON] شمار جمع محسوب میشود و در فعلهای بینهاد، جستجوگر (هسته زمان) با ضمیر بیآوای PRO (هدف) مطابقه میکند. در نظریه بهینگی، گزینه بهینه مطابقه با پیروی از سلسلهمراتب نشانداری جانداری تعیین میشود. با بررسی دادههای تحقیق به این نتیجه رسیدیم که نظریه کمینگی در تبیین موارد مطابقه فعل با فاعل کارآمدتر از نظریه بهینگی است و میتواند مطابقه افعال بینهاد را نیز تبیین کند.
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
در این پژوهش، گزارههای پرسشی در اشعار فروغ فرخزاد در دو حوزۀ ۱) فکری، ۲) عاطفی بررسی شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، گزارههای پرسشی در اشعار فروغ فرخزاد بر «جستجوگری» او دلالت دارد و در سه محور جستجوی عشق، جستجوی خود یا هویّتیابی و جستجوی انسانیّت بازتاب یافته است. فروغ در فرایندِ هویّتیابی، چیستی عشق، زندگی و کیستی خود را مورد تأمّل و پرسش قرار میدهد. تحلیل گزارههای پرسشی از دید عاطفی، نشان میدهد، عشق که محور اصلی پرسشگری در دو دفتر نخست اوست بتدریج محوریّت خود را در دفترهای بعدی از دست میدهد و پرسشهای او از لحاظ کمّی و کیفی، دگرگون میشود. مخاطبِ گزارههای پرسشیِ فروغ نیز نمودی از دگردیسیِ فکری و عاطفی اوست و این پژوهش نشان میدهد که مخاطب او از «منِ» شخصی و یا مخاطب فرضی بتدریج به ضمیری قابل تأویل به تمام خوانندگان و مخاطبی عام و جهانشمول تغییر مییابد که دال بر گسترده شدن دیدگاههای فکری و عاطفیِ اوست.