جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای دانش‌آموزان

حبیب رضائی، شهین نعمت زاده، شهرام مدرس خیابانی، احمد محسنی، نغمه تقوی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

نیک‌زیستی، پدیده‌هایی چون سلامت روان، رضایت از زندگی، نگرش مثبت و احساس خوشبختی را  دربر می‌گیرد. پژوهش حاضر به رابطه زبان و  نیک‌زیستی می‌پردازد و مدعی است که شاخص‌های  نیک‌زیستی در واژه‌های زبان متجلی می‌شوند. مثلاً شاخص شادکامی در زبان با واژه‌های خاصی مانند شاد، خوشحالی و رضایت،  نمود می‌یابد. چارچوب نظری پژوهش حاضر زبان‌شناسی زیست‌محیطی است. روش پیکره بنیاد است. داده‌های پیکره از پژوهش دبیرخانه هوش هیجانی آموزش و پرورش منطقه یک تهران در سال ۱۳۹۵ استخراج شده است. در این پژوهش وضعیت   نیک‌زیستی ۱۰۹۵ نفر از دانش‌آموزان دبیرستانی دوره اول و دوم دخترانه و پسرانه دولتی و غیردولتی منطقه یک تهران مورد سنجش قرار گرفته است. پاسخ دانش‌آموزان درباره ملاک‌های خوشبختی، مبنای پژوهش حاضر قرار گرفته است. پیکره حاضر شامل ۱۱۶۱ نوع واژه است که ۳۵،۴۵۵ نمونه دارد. از این تعداد واژه‌های محتوایی مربوط به شاخص‌های پنج‌گانه  نیک‌زیستی یعنی مشغولیت (شغل و سرگرمی)، پشتکار، روابط و شادکامی در چارچوب نقشه معنایی جیاکی وو و همکاران(JiaqiWu et al.,۲۰۱۷) به روش بالا به پائین استخراج شد. و با استفاده از نرم‌افزارهای اکسل ارائه و به‌کمک اس‌پی‌اس اس تحلیل شد. نمونه‌هایی از واژه‌های نشان‌دهنده شاخص نیک‌زیستی شادکامی عبارتند از: آرامش، امکانات، شاد، سالم، تفریح، سلامتی، شادی، عالی، ‌خوش، لذت، آرام، خوشحال، راضی، ایمان، رضایت، برخوردار، خوشحالی، نشاط، تفریحات. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که تعداد ۶۸۴۵ واژه از واژه‌های پیکره( حدود ۳۵,۷%) مرتبط با نیک‌زیستی بوده و ثابت می‌شود که میان شاخص‌های نیک‌زیستی و واژه‌های تولید‌شده رابطه معنی‌داری وجود دارد.

دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از این تحقیق تعیین اثر فعالیت‌های بدنی منتخب بر مهارت‌های زندگی است. به همین منظور تعداد هشتاد دانش‏آموز پسر با دامنۀ سنی دوازده تا پانزده سال به‌صورت نمونه‏های در دسترس انتخاب شدند. سپس به نمونه‌های تحقیق پرسش‌نامۀ فعالیت بدنی بک و سبک زندگی ارتقادهندۀ والکر داده شد و براساس نمرات کسب‌شده به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه‌های تجربی، پروتکل تمرینی منتخب را دوازده جلسه، هر جلسه به مدت ۵/۱ ساعت انجام دادند. پس از دوازده جلسه از هردو گروه پس‌آزمون به عمل آمد. به‌منظور مقایسۀ خرده‌مقیاس‌های مسئولیت‌پذیری، روابط بین‌فردی و رشد و شکوفایی دو گروه تجربی و کنترل در مراحل پیش‌آزمون و پس‌آزمون از آزمون تحلیل واریانس مرکب در یک طرح (آزمون) ۲× (گروه)۲ مورداستفاده قرار می‌گیرد. از آزمون تحلیل کوواریانس یک‌راهه برای مقایسۀ خرده‌مقیاس‌های تغذیۀ مناسب، مدیریت استرس و ورزش و فعالیت بدنی استفاده شد. تمام محاسبات آماری در نرم‌افزار اس.پی.اس.اس. نسخۀ ۲۵ و در سطح معناداری ۰۵ انجام شد. به‌طور کلی می‏توان گفت با توجه به این‌که نقش ورزش و فعالیت بدنی در دوران کودکی و نوجوانی بر رشد و توسعۀ مهارت‌های اجتماعی و مسئولیت‌پذیری و شادی و نشاط و غیره  ‌انکارناپذیر است پیشنهاد می‌شود در هفته سه جلسه تمرینات جسمانی خارج از زمان مدرسه در راستای بهبود و پیشرفت مهارت‌های زندگی انجام شود.

آتوسا رستم بیک تفرشی، امین حاجی رضایی، سید مصطفی عاصی، مهسا پهلوان زاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل رشد ابزار انسجام واژگانی (تکرار، باهم­آیی، هم­معنایی، شمول، جزءواژگی) در گفتمان نوشتاری دانش­آموزان (۹-۱۲ ساله) پایه­های چهارم، پنجم و ششم در چارچوب دستور نقشگرای نظام­مند هلیدی و متیسن (۲۰۰۴) می­پردازد. گردآوری داده­ها به شیوۀ میدانی و تحلیل با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نمونۀ آماری مورد بررسی ۴۵ دانش‌آموز پسر شهر تهران بودند که در سال تحصیلی ۱۳۹۳-۱۳۹۴ در یک مدرسۀ دولتی مشغول به تحصیل بودند. معیارهایی چون عدم ابتلا به اختلال ذهنی، اختلال یادگیری یا ناتوانی جسمی در انتخاب نمونه­ها مدنظر بود. ابزار پژوهش دو داستان مصوّر است که روایی آن­ها مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. درصد فراوانی و الگوی رشد کاربرد انواع ابزار انسجام واژگانی در روایت­های نوشتاری دانش­آموزان مورد تحلیل قرار گرفت. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که فراوانی ابزار انسجام واژگانی در پایه­­های چهارم، پنجم و ششم به ترتیب۸۶۲،  ۹۶۷ و ۱۱۱۹ است. تکرار و با­هم­آیی در هر سه پایۀ تحصیلی پربسامدترین و شمول و جزءواژگی کم­بسامدترین ابزار هستند. درصد رخداد تکرار نسبت به سایر ابزارهای انسجام واژگانی از پایۀ چهارم تا ششم سیر نزولی و جزءواژگی و شمول از پایۀ چهارم تا ششم سیر صعودی دارد.  با­هم­آیی در پایۀ چهارم کمترین درصد رخداد را دارد. آزمون آماری کروسکال- والیس نشان می­دهد که تفاوت کاربرد هم­معنایی و تکرار در پایه­های مختلف معنادار نیست ولی جزءواژگی، شمول و باهم‌ آیی در سطح≤ ۰/۰۵ p معنادار است. بنابراین، با بالارفتن پایۀ تحصیلی(سن)، ابزار انسجام واژگانی بیشتر و پیچیده­تری در گفتمان نوشتاری دانش­آموزان دیده می­شود.

دوره ۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: تشخیص و درمان عفونتهای ادراری در کودکان قبل از ایجاد آسیب کلیوی باید انجام شود. با توجه به این امر در بسیاری از کشورهای دنیا طرحهای غربالگری عفونت ادراری در مدارس انجام می‌شود. با توجه به گزارشهای بسیار کم راجع به شیوع این عفونت در کودکان مناطق مختلف ایران، به منظور بررسی شیوع این عفونت در کودکان ۷ ساله شهر بیرجند و نیز بررسی ارزش پیشنهاد طرح غربالگری عفونت ادراری در بررسیهای قبل از ورود به مدرسه، این طرح تحقیقاتی انجام شد . روش کار: ۲۷۸ دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی (۱۴۸ پسر و ۱۳۰ دختر) از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب و پس از تکمیل پرسشنامه، روی نمونه ادرار صبحگاهی آنها، آزمایش کشت ادرار انجام شد. تعداد کلنی مساوی یا بالای ده هزار و کمتر از صد هزار از یک نوع میکروارگانیسم در هر میلی‌لیتر ادرار به عنوان کشت مشکوک تلقی و کشت مجدد ادرار گرفته می‌شد. تعداد کلنی مساوی یا بالای صد هزار به عنوان عفونت قطعی ادرار در نظر گرفته شد. نتایج: میزان شیوع کلی عفونت ادراری ۱/۱ درصد بود. شیوع عفونت ادراری در پسران ۴/۱ درصد و در دختران ۸/۰ درصد بود که تفاوت معنی‌داری بین دو جنس در شیوع عفونت ادراری دیده نشد (۱= P.Value). ۹/۶۸ درصد پسران (۱۰۲ نفر) ختنه شده بودند. شیوع عفونت ادراری در پسران ختنه شده ۱ درصد و در پسران ختنه نشده ۲/۲ درصد بود که تفاوت چشمگیری بین این دو گروه در شیوع عفونت ادراری دیده نشد (۰,۵۳(P.Value = . شایعترین سن انجام ختنه در ۶ سالگی بود. در تمام موارد عفونت قطعی ادرار فقط ارگانیسم اشرشیاکلی۱ به دست آمد. نتیجه‌گیری: با توجه به اطلاعات بسیار کم راجع به شیوع عفونت ادراری در کودکان مناطق مختلف ایران، انجام مطالعات وسیعتری در این مورد بهتر است تا بتوان راجع به مطرح کردن پیشنهاد طرح غربالگری آن در مدارس تصمیم‌گیری کرد. همچنین راجع به سن صحیح انجام ختنه، بهتر است اقدامات آموزشی و اطلاع رسانی بیشتری انجام شود.
خدیجه آقائی، عارف دانیالی، مجتبی رجبی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان انتقادی کتاب­های آموزش زبان انگلیسی مربوط به دانش­آموزان با نیازهای ویژه است. مسئلۀ اصلیِ پژوهش حاضر این است که تا چه حد در تصاویر و تمرین­سازی­ها و مکالمات این کتاب­ها، از قرائنی استفاده می­شود که مصداق عینی در زندگی هر روزۀ مخاطبان با نیازهای ویژه دارد. پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب­های انگلیسی دورۀ اول متوسطه پیش­حرفه­ای (پایه­های هفت، هشت و نه) در چارچوب رویکرد لاکلاو و موفه پرداخته است. یافته­ها نشان داد که در گفتمان مسلط این کتاب­ها، هیچ نشانی از بازنمایی بدن­ها و سبک­های زندگیِ این افراد دیده نمی­شود یا به شکل مثالی و آرمانی و یا به شکل گزینشی و نمایشی از آن­ها روایت شده است (مساوات­طلبی نمایشی). مضامین و تصاویر این کتاب­ها نتوانسته­ از دوقطبی­سازی­های گفتمان هژمونیکِ جامعه (امر عادی ـ امر غیرعادی) فراتر رود و روابط قدرتِ جامعۀ عادی را بازتولید کرده­اند. امر عادی یک مقولۀ گفتمانی است نه طبیعی. بازنمایی­های گفتمانی و روابط قدرتِ حاکم بر الگوهای درسیِ این کتب به واقعیت و سبک­های زندگیِ افراد با نیازهای ویژه شکل می­دهند. لذا، غیبت تصاویر و چالش­های افراد با نیازهای ویژه در این کتب به­مثابۀ غیبت­های آن­ها از قلمروی عمومی و حذف سبک­های زندگیِ متکثر ادراک می­شود. یافته­های مقالۀ حاضر می­تواند در بازنگری تألیف این کتب درسی مطابق با سند برنامۀ درسی ملی و کمک به توانمندسازی و جامعه­پذیریِ مخاطبان این کتب راهگشا باشد.
 
فائزه ادیب نیا، صغری اکبری چرمهینی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

در زبان­شناسی شناختی، زبان بخشی از توانمندی­های شناختی انسان تلقی می­شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی­های شناختی انسان همراه است. یکی از توانایی­های شناختی انسان بازداری شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بازداری شناختی در دانش­آموزان دو­زبانه و دانش­آموزان یک­زبانه انجام شد. روش این پژوهش علّی مقایسه­ای بود. جامعۀ مورد مطالعه، دانش­آموزان دورۀ دوم متوسطۀ شهر قزوین بودند که تعداد ۸۲ دانش­آموز (۴۳ دانش­آموز دو­زبانه و ۳۹ دانش­آموز یک­زبانه) با روش
نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار­های پژوهشِ پرسش­نامۀ دموگرافیک و آزمون رایانه‌ای استروپ عددی بود. دانش­آموزان پس از پر کردن پرسش­نامۀ دموگرافیک، به آزمون استروپ عددی پاسخ دادند. داده­های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند­متغیره (مانوا) تجزیه ‌و تحلیل شد. یافته­های آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین عملکرد دانش­آموزان دو­زبانه و یک­زبانه در آزمون استروپ عددی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که اثر استروپ عددی و اثر استروپ فیزیکی در دانش­آموزان یک­زبانه بیشتر از دانش­آموزان دو­زبانه است. با توجه به یافته­های پژوهش می­توان چنین نتیجه گرفت که دانش­آموزان دو­زبانه نسبت به دانش­آموزان یک­زبانه، عملکرد بهتری در بازداری شناختی دارند که سبب می­شود در برخورد با مسائل شناختی، خطای کم­تری داشته باشند و سریع­تر پاسخ دهند.

 
واژه­های کلیدی: آزمون استروپ، بازداری شناختی، دانش­آموزان، دو­زبانه، یک­زبانه.

صفحه ۱ از ۱