جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای زبان‌شناسی شناختی

زهرا رجبی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

طرحواره­های تصویری الگوها و ساختارهای کلان شناختی­ای هستند که زیربنای فرایندهای زبانی، ذهنی و ادراکی ما را تشکیل می­دهند؛ و کارکرد آنها بر اساس رابطۀ استعاری- تشبیهی بین تجربه­های عینی و مفاهیم انتزاعی مکرر و روزمره است. در ضرب­المثل­ها هم، مانند طرحواره­های تصویری، کاربرد استعاری-تشبیهی برای انتقال یک مفهوم آشنای ذهنی بین گوینده و شنونده مشهود است. ایوانز و گرین دو زبان­شناس شناختی معاصر، طرحواره­های تصویری را به ۸ نوع تفکیک کرده­اند. یکی از این انواع، طرحوارۀ تصویری قدرت است. از آنجا که تأمل در ساختار طرحواره­های تصویری می­تواند چگونگی ساختار ذهنی و شناختی گویشوران یک زبان را آشکار کند، در پژوهش حاضر طرحواره تصویری قدرت در ضرب­المثل­های بیرجندی موجود در  فرهنگ بزرگ ضرب المثل­های فارسی به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر اساس استقراء تام بررسی و تحلیل شده است. بر اساس نتایج، از مجموع ۱۲۹۱ ضرب­المثل­ بیرجندی، در ۳۱۴ مورد آن انواع ۷ گانۀ طرحوارۀ تصویری قدرت وجود دارد؛ که بیشترین آنها از نوع انسداد و سپس توانمندسازی و نیروی متقابل هستند که با ماهیت طرحوارۀ قدرت تناسب دارد. همچنین، طرحواره­های قدرتی که بر حوزه­های مقصد روابط انسانی، اخلاق و اقتصاد تأکید دارند، بیشترین بسامد را دارند؛ ضمن اینکه بسامد حوزه­های مبدأ و مقصد این طرحواره­ها و عوامل فرهنگی- محیطی­ای چون نقش جنبۀ جسمانی انسان و حیوان و ابزار در رفع موانع، اهمیت غذا و اقتصاد در حفظ بقا، عدم تنوع گیاهی و اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی منطقۀ بیرجند، در شکل­گیری و تداوم ضرب­المثل­هایی با انواع خاصی از طرحواره­های تصویری قدرت رابطۀ معناداری داشته است.

 

دوره ۳، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

چشم، مهم­ترین اندام­ جسمانی به­شمار می­رود که کاربرد آن، دریافت داده­های گوناگون از محیط بیرونی، ذخیره آن در لایه­های سه­گانه ذهن (تخیل، توهم و تعقل) و شکل­گیری شناخت است. فعل «رأی» (دیدن)، به­­عنوان کار اصلی چشم، در ترکیب­های هم­نشینیِ گوناگون می­تواند گستره معنایی خود را وسعت ­بخشد و علاوه بر دیدنِ بیرونی، بر دیدن درونی مانند دانستن نیزدلالت­ کند. بر همین اصل، در برگردان فارسی و تفسیر آیات باید به شبکه معنایی و بافت زبانی توجه نمود. در قرآن‌کریم، بنابر اهمیت توانایی بینایی انسان در مسیر رسیدن به شناخت مفاهیم پیچیده ذهنی و غیر مادی، فعل مذکور کاربرد وسیعی داشته­است. زین رو، جُستار حاضر سعی خود را برآن گذاشته­است تا با رویکرد زبان­شناسی شناختی و با استناد به روش وصفی ـ تحلیلی، قالب­های معنایی فعل «رأی» را بر پایه نظریه معناشناسی قالبیِ چارلز فیلمور، در آیات قرآن‌کریم و برگردان فارسی آن (مکارم‌شیرازی، ارفع، پورجوادی، خرم­دل، الهی‌قمشه­ای و صفارزاده) بررسی و تحلیل ­نماید. در نمونه­های قرآنی مورد بررسی، فعل «رأی» دارای یک قالب معنایی دیداری ـ ادراکی به­عنوان قالب معنایی مرکزی و چهار قالب شناختیِ باورداشتن، شناختن و دانستن، مشاهده­کردن و درک­کردناست که پایه ابتدایی آن، همان دیدنِ ظاهری با چشم سر می­باشد.دستاورد پژوهش، بیان­گر آن است که مترجمین در برگردان فارسی قالب معناییِ مناسب با بافت زبانی آیات به ­خوبی عمل نکرده‌اند؛ ضمن آن‌که به تفاوت معنایی میان معادل­های فارسی هم­معنا مانند دیدن و مشاهده­کردن، نیز دقت لازم را مبذول نداشته و گاهی به‌جای یکدیگر به­کار برده­اند.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

استعاره‌های مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزۀ زبان‌شناسی شناختی است که نحوۀ ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار می‌دهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعاره‌های مفهومی را باید در رفتارهای روزانۀ او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته می‌تواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملت‌های مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعاره‌های مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونه‌های زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر می‌رسد. کنایه، بعنوان نمایندۀ گفتاری ملت‌ها می‌تواند نمونۀ خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهره‌گیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعاره‌های مفهومی براساس حوزۀ مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش ۱. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، ۲. مطابقت نسبیِ واژگانی و مفهومی کامل و۳. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباطِ تطابق واژگانِ دو زبان در تعیین حوزه‌های مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعۀ آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایۀ مصری است که به صورت تصادفی گزینش شده‌است و در پایان هر بخش نتایج تحلیل‌ها و بررسی‌های انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم می‌شوند. به نظر می‌رسد که بیشترین حوزۀ مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزۀ «بدن» و «اشیاء» باشد.
سید حمزه موسوی، محمد عمو زاده، والی رضایی،
دوره ۶، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

در مقاله حاضر به بررسی واژه «دیدن» از منظر معناشناسی قالبی می­پردازیم و نشان می­دهیم که چگونه معنای برخی از واژه­ها در تجارب روزمره و دانش پیش‌زمینه انسان­ها وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف این مقاله دستیابی به تفاوت معنایی ظریف بین واژگان هم‌معناست و تصور بر این است که ریشه این تمایزات در تجارب نهفته باشد که چنین تمایزات معنایی در لغت‏نامه‏ها عموماً نادیده گرفته می­شود. راهکار انجام این تحقیق، بررسی متون متنوع و پیکره­ای است تا از این طریق بتوانیم قالب‌های معنایی فعل «دیدن» را یافته و از یک‌سو روابط و تفاوت­های بین فعل «دیدن» و فعل­های هم­معنا نظیر «مشاهده کردن»، «تماشا کردن»، «نگاه کردن» و غیره را استخراج کنیم و از سوی دیگر، چند‌معنایی فعل «دیدن» را در قالب­های متعدد مشخص نمائیم. از تحلیل داده­ها می­توان به نتایجی چند دست یافت، از آن جمله می‌توان نشان داد که رابطه بین قالب­های متعدد با قالب «ادراکی- دیداری» عامل ایجاد چند‌معنایی فعل «دیدن» شده است. همچنین، واژگان دیگری که با ادراک دیداری در ارتباط هستند، از طریق متغیرهایی از قبیل هدف، دقت، اراده و غیره از فعل «دیدن» تمیز داده شده­اند. آنچه در‌نهایت حاصل می­آید الگویی از ارتباط معنایی فعل «دیدن» و سایر افعال هم‌معنا می­باشد.

دوره ۶، شماره ۲۰ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی استعاره‌های مفهومی حوزۀ عشق در آینۀ ضرب‌المثل‌های سه زبان فارسی، انگلیسی و ترکی می‌پردازد. تلاش شده است از ۱۵ منبع برای سه زبان مذکور، داده‌های مورد نیاز از هر سه زبان استخراج و گردآوری شود. با جست­وجو در منابع، بیش از ۱۰ هزار ضرب‌المثل مورد مطالعه قرار گرفت که از این تعداد به ۲۰۱ ضرب‌المثل در حوزۀ عشق و تعداد ۹۶ نگاشت‌نام در این ضرب‌المثل‌ها رسیدیم. تلاش شد تا پربسامدترین نگاشت‌نام‌ها در هر سه زبان مشخص و جداگانه در جدول آورده شود. در کنار نگاشت‌نام‌ها، پربسامدترین حوزه‌های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند تا مشخص شود گویشوران این سه زبان بیشتر از چه نگاشت‌نام‌ها و حوزه‌های مبدأ برای بیان استعاری عشق استفاده می‌کنند. مشخص شد در زبان فارسی پربسامدترین نگاشت‌نام ‌عشق، بلا، درد، رنج، بیماری است. در زبان انگلیسی و زبان ترکی «عشق روشنایی است» پربسامدترین نام‌نگاشت­ها بودند. همچنین پربسامدترین حوزه‌های مبدأ که برای مفهوم‌سازی عشق به‌کار رفته‌اند، به‌ترتیب حوزه‌های مبدأ «انسان/ بدن انسان» در زبان فارسی، «روشنایی و تاریکی» در زبان ‌انگلیسی و «انسان/ بدن انسان» در زبان ترکی بودند که بسامد وقوع به‌نسبت تعداد ضرب‌المثل‌های بررسی­شده در هر زبان آورده شده است. 


دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

به‌کارگیری استعاره­های متفاوت در متن توسط کاربران زبان، بازتابِ نگرش و تلقی آن‌هاست. ایدئولوژی­ها و بینش‌ها، به­منظور تحقق باورها و آموزه­های خود، استعاره را خلق می­کنند. به این ترتیب، نقش استعاره در اجتماع و زندگی، انکارناپذیر است. ضرب‌المثل‌ به­مثابه بازتابنده اندیشه‌های گویشوران یک زبان، بخشی از ادبیات بومی و مردمی است که می‌توان آن را جزو بهترین راه‌های بیان اندیشه‌های رایج در میان آنان دانست. نام حیوانات از پرکاربردترین واژه‌هایی هستند که در ضرب‌المثل‌های فارسی، در دیوان شاعران پیشین و معاصر برای نمایاندن ساحت‌های مادی و معنوی استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی می­کوشد به واکاوی استعاره‌های مفهومی صور حیوانی در ضرب‌المثل‌های برآمده از متون ادبی، بر اساس نظریه زبان‌شناسی شناختی، بپردازد. داده‌های این پژوهش برگرفته از فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی اثر ذوالفقاری است؛ به این ترتیب که قریب صدهزار ضرب‌المثل بررسی و موارد موردنظر یادداشت و تحلیل شدند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در کل ضرب‌المثل‌های بررسی‌شده درخصوص کاربرد حیوانات، ۱۸۴ نگاشت دیده شد که در این میان، استعاره مفهومی «ضعف و ناتوانی» با ۲۶ ضرب‌المثل و ۱۵ نگاشت، بیشترین بسامد و پس از آن، به­ترتیب استعاره مفهومی «دشمنی» ۲۱ ضرب‌المثل و ۸ نگاشت، استعاره مفهومی «نیرومندی» ۱۵ ضرب‌المثل و ۶ نگاشت و سرانجام استعاره مفهومی «نادانی و بی‌خردی» ۱۲ضرب­المثل و ۵ نگاشت را به خود اختصاص داده‌اند.
 
زهرا عباسی، فهیمه خداوردی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

در زبان‌شناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی می‌شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی‌های شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه توانایی‌های زبانی کودکانِ کم‌توان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کم‌توان ذهنی با ضعف آن­ها در فعالیت‌های شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرح‌شده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آن­هاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، ۲۰ کودک عادی و ۲۰ کودک کم‌توان ذهنی خفیف از دانش‌آموزان پایه اول و دوم دبستان‌های شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقوله­ها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آن­ها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست‌ آمده از دو روش آماری ـ توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون‌های کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج  هر دو دسته تحلیل، تفاوت­های چشمگیری را میان دو گروه آزمودنی‌ها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درون‌گروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقوله­ها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقوله­ها، در طبقه‌ای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمون‌ها صحت فرضیه مطرح‌شده را تأیید می‌کند.
 
بهمن زندی، مسعود بحرینی، مهدی سبزواری، راضیه مهدی بیرقدار،
دوره ۹، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

در این پژوهش تابو و حسن تعبیر با دیدگاهی اجتماعی ـ شناختی بررسی شده­اند. مطالعه در ساختارهای اصطلاحات فارسی و انگلیسی صورت پذیرفته و ۱۵ جفت (۳۰ مورد) از آن­ها با هم مقایسه شده­اند. مباحث اجتماعی مانند انواع متغیرهای اجتماعی، تابو و حسن تعبیر، موضوعات شناختی شامل کاربرد طرح­واره­ها، و استعاره­ها در این بررسی لحاظ شده­اند. هدف اصلی روشن کردن شباهت­ها و تفاوت­های موجود در دو زبان است و به روش تحلیلی و توصیفی داده­ها تجزیه و تحلیل شده­اند. نتایج نشان داده است که اصطلاحات حاوی تابو به انواع اصطلاحات دیگری تبدیل می­شوند که دارای «به گویی» باشند تا برای پذیرش در اجتماع خوشایند شوند. متغیرهای سبک، جنسیت، سن، شغل، طبقۀ اجتماعی و قدرت، و طرح­واره­های قدرتی، رویداد، شیء و مالکیت بیشترین کاربرد را در ساختار اصطلاحات داشته­اند. گاهی افراد از یک زاویۀ دید به موضوع نگاه می­کنند، گاهی این زاویه شامل چند موضوع می­شود و بر مبنای موضوعی که در ذهن دارند اصطلاحی انتخاب می­شود که طرح­واره­های مناسب را داشته باشد. اصطلاحات در دو زبان زیرساخت معنایی و موضوع مشابهی را دارند؛ اما در روساخت، بازنمود عینی و ساختار هر مورد متفاوت می­شود.
 

دوره ۹، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

معناشناختی از شاخه‌های دانش زبان‌شناسی شناختی بوده که هدف اصلی آن ایجاد ارتباط میان مفاهیم انتزاعی و ذهنی از طریق الگوگیری از افعال فیزیکی انسان است. در این راستا یکی از شیوه‌های مهم، استفاده از طرح‌واره‌های تصویری است که نخستین بار توسط مارک جانسون مطرح و تبیین شد. طرح‌واره تصویری در تأثیرپذیری روابط تعاملی انسان با مفاهیم انتزاعی نقش بسزایی در فهم مخاطب ایفا می‌کند. در قرآن کریم مفاهیم انتزاعی بسیاری همچون غیب، مرگ، روح، انواع عذاب‌ها، انواع ثواب‌ها به‌کار رفته است؛ تطبیق نظریۀ طرح‌واره تصویری بر این آیات، در القای پیام آیه به مخاطب نقش مؤثری دارد. پژوهش پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است. هدف این پژوهش بیان نقش برجسته طرح‌واره‌های تصویری به‌عنوان یکی از ابزارهای معناشناختی در مفاهیم انتزاعیِ موجود در قرآن و ملموس کردن این مفاهیم برای مخاطب است. آیات دال بر ثواب و عقاب به‌عنوان نمونه‌ای از مفاهیم انتزاعی در قرآن جهت بررسیِ تحلیلی، با محوریت طرح‌واره‌های تصویری برگزیده شده است. در داده‌های موجود از آیات ثواب و عقاب، طرح‌واره حجمی هم در آیات دال بر ثواب و هم در آیات دال بر عقاب پربسامدترین طرح‌واره بود؛ پس از آن طرح‌واره حرکتی و سپس طرح‌واره قدرتی نمونه‌هایی را به خود اختصاص داده بودند؛ این نکته بیانگر این است که طرح‌واره حجمی در ملموس کردن مفاهیم انتزاعی نقش بسزایی دارد. با بهره‌گیری از طرح‌واره‌های تصویری، بسیاری از مفاهیم انتزاعی در آیات الهی، همچون روح، وحی، غیب و... برای مخاطب ملموس و عینی می‌شود که در این صورت فهم عمیق‌تر و شفاف‌تری از قرآن حاصل می‌شود.
 
لیلا عرفانیان قونسولی، شهلا شریفی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

تحقیق حاضر به بررسی فرضیۀ برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین ۳ متغیر نوع بافت (تحت‌اللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم­زمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونه­های کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحت­اللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه به­وجود آمد. از نرم­افزاری برای انجام آزمایش صفحۀ متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارت­ها را داشت. نتایج نشان داد، نمونه­های کنایه، فرضیۀ برجستگی تدریجی را به‌­طور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیۀ برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی می­گرفت و در درک تأثیر می­گذاشت و این ­دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین به­نظر می­رسد که معنای برجسته هم در عبارت­های تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارت­های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت­های تمثیلی ناآشنا معنای تحت­اللفظی و معنای تمثیلی است.
 
واژه­های کلیدی: زبان تمثیلی، زبان­شناسی شناختی، فرضیۀ برجستگی تدریجی، کنایه.
 Salience Hypothesis

مریم کریمی، غلامرضا سالمیان، فاطمه کلاهچیان،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

زبان‌شناسان شناختی بر +این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن‌ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزۀ زبان می‌دانند. استعاره در نظریۀ معاصر به معنای مفهوم‌سازی پدیده‌های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی‌ بودن آن در زبان و ادبیات، به‌ویژه عرفان است. واژۀ دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می‌کند. از این‌ رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می‌کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشۀ این شاعر در چارچوب نظریۀ شناختی و کارکردهای مفهوم‌سازی آن بپردازد. نتایج نشان می‌دهد که پربسامدترین نوع استعارۀ دل، هستی‌شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء‌انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیۀ ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق‌ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه‌ورزی ‌و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم‌ترین کارکردهای معنایی دل است.
مهناز کربلایی صادق، مهسا ربیع‌پور،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

استعارۀ مفهومی از مباحث مهم در زبان‌شناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیده‌ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می‌شود تنها نمود این پدیدۀ شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآن‌های و مطالعۀ موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسندۀ ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسندۀ اسپانیایی (یک زن و یک مرد)  ــ دو اثر از هر نویسنده ــ موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسۀ استعاره‌های مفهومی حوزه‌ها‌ی مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآن‌های فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعاره‌های مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نام‌نگاشت و همچنین حوزۀ مبدأ آن‌ها مشخص شد. در مرحلۀ بعد این نام‌نگاشت‌ها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آن‌ها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزه‌های مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل داده‌های به‌دست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعه‌ای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعاره‌های شادی و ترس بررسی شد.
 
شهلا شریفی، محمدجواد یزدان مهر،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

در این جستار مفهوم‏سازی‏ها و رمزگذاری‏های زبانی حس بویایی را در دو زبان فارسی و روسی امروز از منظر زبان‌شناسی فرهنگی ـ شناختی با بهره‏گیری از چارچوب‏های شریفیان (۲۰۱۷) و کووچش (۲۰۱۸) بررسی می‏کنیم.  داده‏های اصلی از وبلاگ‏ها و صفحات مجازی و به‏طور کلی از اینترنت اخذ شده است، اما برای بررسی مترادف‌های واژۀ «بو» و هم‌نشین‏های آن از فرهنگ لغت‏های این‏دو زبان هم استفاده ‏‏شده است. نتایج این تحقیق نشان می‏دهد که در دو زبان فارسی و روسی حس بویایی هم به‌عنوان حوزه مبدأ و هم مقصد نقش‏آفرینی کرده و در حس‏آمیزی از هر دو مرتبۀ بالاتر و پایین‏تر از خود به‌عنوان حوزه مبدأ استفاده ‏می‏کند. در حوزۀ مفهوم‏سازی دو کلان استعارۀ «خوب بودار است» و «بد بودار است» در هر دو زبان وجود دارد. «ظن‏بردن/ مشکوک‏بودن، فهمیدن/ پی‏بردن، برطرف‏شدن، پرکردن، نشان از چیزی داشتن، به دردسر افتادن/ خراب‏شدن اوضاع» ازجمله مفهوم‏سازی‌های مشترک این دو زبان است. درعین‏حال تفاوت‏هایی هم در این دو زبان در مفهوم‏سازی حس بویایی وجود دارد. جدا از مفهوم‏سازی‏ها، در رمزگذاری‏های زبانی هم شباهت‏ها و تفاوت‏هایی بین دو زبان مشاهده ‏می‏شود. شباهت‏ها در تأیید نظر کووچش (۲۰۱۰) مبنی بر نزدیک به همگانی‏بودن برخی استعاره‏های مفهومی در حوزه حس‏ها در زبان‏های مختلف است که از نظر او ناشی از تجارب مشترک انسان‏هاست و تفاوت‏ها هم منعکس‏کنندۀ نظر شریفیان (۲۰۱۷) است که معتقد است آبشخور مفهوم‏سازی‏ها، شناخت فرهنگی است که حتی در یک جامعۀ زبانی هم، به‌دلیل توزیع نامتقارن، ممکن است کاملاً یکسان نباشد.
 
زهرا حسن‌پوران، محمدرضا پهلوان‌نژاد،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

حروف اضافه به‌عنوان گروهی از واژه‌های دستوری پربسامد و مهم نقش مهمی در بسیاری از زبان‌ها و ازجمله زبان فارسی ایفا می‌کنند. هدف پژوهش حاضر این است که در چارچوب رویکرد زبان‌شناسی شناختی و براساس دو نظریۀ چندمعنایی اصولی  (Tyler & Evans, ۲۰۰۱, ۲۰۰۳) و نظریۀ طرح‌واره‌های تصوری  (Johnson, ۱۹۸۷)، چندمعنایی حرف اضافۀ «زیر» را بررسی ‌کند. داده‌های پژوهش شامل مجموعه‌ای از جملات و عبارات فارسی حاوی حرف اضافۀ «زیر» است که از پیکرۀ همشهری (نسخۀ دوم) استخراج شده‌اند. علاوه بر این پیکره، از دو فرهنگ دهخدا و معین نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که حرف اضافۀ «زیر» در مفهوم اولیه و سرنمونی خود بیانگر وضعیتی است که در آن یک شیء (شیء متحرک) از لحاظ موقعیت مکانی در راستای عمود در جایگاهی پایین‌تر از شیء دیگر (زمینۀ ثابت) قرار می‌گیرد که بین آن‌ها می‌تواند فاصله باشد یا نباشد و یکی دیگری را پوشش دهد یا ندهد. علاوه بر این، «زیر» دارای سه مفهوم «کم‌تر»، «تسلط و کنترل» و «تأثیرپذیری» نیز هست که حاصل بسط استعاری مفهوم سرنمونی به حساب می‌آیند.

صفحه ۱ از ۱