۲۷ نتیجه برای سعدی
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
عناصر دخیل و مؤثر در شیوایی و زیبایی غزل سعدی شایان بررسی و سنجش با دیگر شعرهاست تا آشکار شود چراکسانی که به هنر شعر علاقه دارند از غزل سعدی لذت بیشتری میبرند. با بررسی ویژگیهای نحوی، نظام تعدی، فرایندهایمعنایی و زوجهای مجاور افعال، میتوان تا حدودی هنر زبانی استاد سخن را نمایاند.
در بررسی نحو غزل سعدی، ملعوم شد در هر بیت بیش از یک فعل و گاه سه فعل هست. افعال وجودی و مادی از بسامدبیشتری برخوردار است، لذا ایجاز بلاغی با پویایی و حرکت همراه است. زوجهای مجاور افعال به صورتهای متضاد، تکرارصیغههای مختلف، تکرار جــزء پیشین فعل و کاربرد بلاغی ترکیبات فعلی، از عناصر مسلط و سبکی غزلهای سعدی است.
از جمله پرکاربردترین شگردهای بلاغی در ترکیبات فعلی، که به ابهام ادبی و تصویر آفرینی کمک کرده و سببغریب سازی و اعجاب هنری و التذاذ عاطفی گشته است، این شگردها را میتوان نام برد: مشاکله، استخدام، ایهام، متناقضنمایی، کنایه، استعاره تبعیه و کنایی، اسناد مجازی.
توازن نحوی با تجانسهای آوایی و سایر تناسبات موسیقایی بین زوجفعلها به توازن سبکی منجر شده است. ترکیبات کنایی از نوع قاموسی، زودیاب و ایما است. بیشتر این ترکیبات با اعضا وجوارح انسانی ساخته شده و در خدمت زمینه غنایی غزل قرار گرفته است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
بازتاب حملۀ مغول به سرزمینهای اسلامی از جمله بغداد، حزن و اندوه بسیار عمیقی را در جانهای مسلمانان بر جای نهاد که در این جستار ضمن بررسی بازتاب این فاجعه در شعر دو شاعر (سعدی شیرازی و شمسالدین کوفی)، کوشش میشود تا با رویکردی تاریخی- تطبیقی، بنمایههای سوگسرودههای این دو شاعر مورد تحلیل قرار گیرد تا از این رهگذر به همگونیها و ناهمگونیهای بنمایۀ سوگسرودههای آن دو در رثای بغداد دست یافت. برایند پژوهش نشان میدهد که هر دو شاعر در بنمایههایی همچون گریه و افسوس، گلایه از ستمپیشگی روزگار، گرایش به سبک ادبیات پیش از اسلام، زبان عربی و ذکر مفاخر پیشینیان با یکدیگر مشترک هستند و هر دو با زبانی ساده و بیآلایش و در عین حال سرشار از اندوه و حسرت در رثای این شهر و خلیفۀ آن، مستعصم به نوحهسرایی پرداختهاند.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
نویسنده در این مقاله ، شرح و تصحیح ابیاتی از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح دکتر غلامحسین یوسفی را ضمن مطابقت با شرح سودی، شرح بوستان دکتر محمد خزائلی، و شرح و گزارش بوستان از دکتر رضا انزابی نژاد و سعید قره بگلو ، مورد نقد و بررسی قرار داده، سپس نظر خود را درباره شرح ابیات و ضبط برخی واژه ها بیان میکند .
حسن سرباز، داوود گرگیج زرین پور،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
موسیقی یکی از عوامل مؤثر در شعر و ادبیات جهانی است؛ بهویژه اگر اثر شاعر از روی صدق باطن و انساندوستی سروده شده باشد و دور از تکلف و تصنع و در عین حال سرشار از انواع مختلف افزایندههای موسیقایی باشد. سعدی شیرازی و شمسالدین کوفی با برگزیدن دو بحر طویل و کامل که بهترین قالبها برای بیان احساسات قلبی انسان هستند و با به کار بردن انواع مختلف صنایع بدیعی از قبیل جناس، مراعاتالنظیر، تضاد و... و همچنین الفاظ و هجاهای آهنگین و متناسب با معنا و فضای موسیقایی قصیده، به آهنگینتر شدن قصاید خود بیش از پیش کمک کردهاند. فضای موسیقایی این دو قصیده بیانگر خفقان روزافزون و فضای سنگین دوران حمله مغول است. در این دو قصیده فضایی سراسر اضطراب، اندوه، سوز درونی، شدت و خشونت، موج میزند و این نکات را میتوان در آهنگ تکتک حروف قصاید او دید. در کنار این محاسن، عربنبودن شیخ شیراز و انحطاط حاکم بر جامعه عربی پس از حمله مغول، باعث بروز اشکالاتی مانند عیب اجازه و اصراف در موسیقی قصاید این دو شاعر گرانسنگ شده است.
در این پژوهش تلاش شده است که با روش کتابخانهای و استفاده از شیوه تحلیل ساختار، فضای موسیقایی در دو قصیده سعدی شیرازی و شمسالدین کوفی مورد بررسی قرار گیرد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
در گستره ادبیات تطبیقی، شعر سعدی و متنبّی را از بسیاری جهات قابل مقایسه دانستهاند. یکی از نقاط مشترک در شعر این دو شاعر فارسیزبان سده ۶ ق و عربزبان سده ۴ ق، کاربرد آرایه «اسلوب معادله» در انواع گوناگون شعری است و همین امر بسیاری از منتقدان را بر آن داشته است که سعدی را از نظر مضمون و اسلوب شعری، پیرو متنبّی، شاعر پرآوازه عرب، بدانند. این مقاله بر آن است ضمن تحلیل آماری اسلوب معادله در کلیّات سعدی و دیوان متنبّی، به بسامد مضامین یکسان بین این دو شاعر بپردازد و پس از آن، توانایی دو شاعر را در بهرهگیری از عناصر اصلی شعر (عاطفه، تخیّل، زبان)، مورد سنجش قرار دهد و نیز پشتوانه فرهنگی شعر و تحرّک و پویایی تخیّل هریک را نشان دهد. در راستای این اهداف، به نظر میرسد دایره واژگانی و تخیّل سعدی از متنبّی گستردهتر است و «منِ» شخصیِ سعدی، بهویژه در حکمتهایش، به «منِ» بشری بیشتر نزدیک شده است؛ نیز شعر سعدی از شعر متنبّی، پشتوانه فرهنگی نیرومندتری دارد؛ دو سوی اسلوب معادله از رهگذر تخیّلش دارای ابداع، تنوّع و پویایی هستند و درمجموع، اسلوب معادله، شعر سعدی را از عواطف انسانی سرشار ساخته است. ازاینرو، موضوع پیروی کامل سعدی از متنبّی- دستکم در حوزه اسلوب معادله- چندان درست نمینماید.
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
بررسی چگونگی روابط میان یک متن با متن/متنهای دیگر از مباحثی است که در حوزه نقد، از جمله ادبیات تطبیقی قرار میگیرد. متنهای آستانهای از بخشهای ترامتنیت به حساب میآیند و مناسبات درون و بیرون متن را تبیین میکنند.
«متنهای آستانهای» از اصطلاحاتی است که از دل مناظرهها در محافل ادبی فرمالیستها، ساختارگراها و بینامتنیها بر آمد و با عنوان پیرامتن(ها) [paratext(s)] نیز شناخته میشود. این متنها، عامل یا عوامل تأثیرگذار و سازنده بیرون از متن است که باعث ایجاد انگیزه شده، منجر به خلق و شکلگیری اثر میشود؛ مخاطب را به دنیای درون متن دعوت میکند و او را با زوایای پنهان زندگی، محیط، روابط اجتماعی و احوال نویسنده بهتر آشنا میکند؛ در حقیقت، این متون، آستانههایی است که مخاطب برای ورود به جهان درون متن باید از آن گذر کند. از این رو، توجه به متنهای آستانهای وستانهایو دو دریافت آنها میتواند بسیاری از نقاط تاریک و پنهانِ جهان متن را روشن کند و یا پاسخ پرسشها و ابهاماتی که در مورد اثر، خالق آن و زندگی او وجود دارد بیابد.
نگاهی کوتاه به متون ادبی نشان میدهد که بخشهایی از متن، به ویژه در دیباچهها، وجود دارد که در ساختار متون از بخشهای ثابت بوده و همیشه وجود دارد مانند «در توحید باریتعالی»؛ در «نعت پیامبر و اولیا»؛ «سبب تألیف» اثر. در این مقاله ضمن معرفی متنهای آستانهای، با آوردن نمونههایی، ارتباط این متنهای آستانهای با ادبیات تطبیقی بررسی و نشان داده میشود که عناصر و عوامل بیرون از متن هم در شکلگیری یا به طور کلی در آفرینش اثر ادبی نقش انکار ناپذیر دارند.
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
بوستان سعدی از جمله کتابهایست که در اعصار مختلف، توسط نگارگران ایرانی مصور شدهاست. نگاره"گدایی بر در مسجد"یکی از نگارههای مصور محفوظ در کتابخانه قاهره است که توسط کمالالدین بهزاد، مصورگردیده. مبنای مصورسازی بهزاد شعر سعدیست که در این داستان از احادیث و روایات استفاده شدهاست و به بهترین شیوه به نظم ارائه گشته. برایناساس مفروضاست، بهزاد نیز به برای تصویرگری داستان بوستان از روایات، داستانها و احادیث دیگری بهره گرفتهاست. با شیوههای جدید خوانش اثر که تحتعنوان بینامتنیت در عصر حاضر متداول گشته و بهطور مفصل در تفکر ژنت تدوین شدهاست، میتوان تحلیل تطبیقی را از ارجاعات متون، بهصورت بینامتنی ارائهنمود و همچنین بر اساس ارجاعات، سنجشی از برگرفتهگی تحتعنوان گشتار در فزونمتنیت ارائهداد. در این پژوهش یکی از گونههای ترامتنی ژنت، یعنی بیشمتنیت، جهت بررسی چگونگی ارتباط نگاره"گدایی بر در مسجد"اثر بهزاد با شعر سعدی تحتعنوان"عشق و شور و مستی"،مورد استفاده قرارگرفتهاست. این پژوهش علاوه بر تطبیق این نگاره با شعر سعدی، بهدنبال یافتن پاسخ این پرسش استکه سعدی در شعر، از چه منابع دیگری بهرهبرده و همچنین بهزاد در تصویرگری شعر مذکور از چه متون و ارجاعات دیگری علاوه بر شعر سعدی استفاده کردهاست. روشتحقیق نظری و بنیادین است که به شیوه توصیفی-تحلیلی صورتپذیرفته و ابزار فیشبرداری برای گردآوری اطلاعات مورد استفادهاست. یافتههایپژوهش برمبنای مباحث بینامتنیت حاکی ازآناست که سعدی در نگارش بوستان از احادیث و روایات بهرهجسته. بهزاد نیز در تصویرگری علاوه بر متن بوستان، از احادیث و داستانهای دیگری که منشاء اصلی پیداش تصویر میباشند بهرهبرده و صرفاٌ به بازنمایی صرف از داستان اکتفا نکردهاست.
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
اشعار سعدی از دیرباز به صفت سهلِ ممتنع شهرت دارد. چنین خصوصیتی در بسیاری از اشعار متنبی نیز دیده می شود. در این جستار برآنیم تا به واکاوی صفت سهلِ ممتنع در برخی از غزل های سعدی که جنبه حکمت یا عرفان دارند و همچنین در اشعار معناگرا و حکمت آمیز متنبی بپردازیم. در این باب از دو رویکرد ساختارگرایی و هرمنوتیک فلسفی ـ که به نوعی نقطه مقابل یکدیگر می باشندـ بهره می گیریم. بنابراین با سؤال از چگونگی کارآمدی دو رویکرد مذکور به واکاوی عیار صفت سهلِ ممتنع در اشعار مورد نظر پرداخته شده است. با رویکرد ساختارگرایی، زیبایی از حالت جزئی و عینی خارج شده و تحلیل اشعار وارد فضای ذهنی پویا می گردد. اما با رویکرد هرمنوتیک فلسفی مواردی چون: تاریخمندی،اطلاق،انکشاف،پویایی،معناداری فرا زمانی و فرامکانی در اشعار مورد نظر حضور پویا دارند. عناصری چون: وزن و قافیه و صور بیانی معیار کارآمدی برای تحلیل صفت سهلِ ممتنع در شعر سعدی و متنبی نیستند. در پژوهش حاضر روشن شد که رویکرد هرمنوتیک فلسفی می تواند عیاری باشد برای سنجش صفت یاد شده در شعر سعدی و متنبی.
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
شهرت سعدی از دیرباز از مرزهای ایران فراتر رفته است. از میان شاهکارهای ادبیات فارسی که به دیگر زبانها و از جمله به فرانسه ترجمه شدهاند، شاید هیچکدام به اندازه گلستان تأثیرگذار نبوده است. این کتاب به لطف ترجمههای صورت گرفته، سبب فیض بسیاری از فرانسویان و به ویژه منبع الهام آن دسته از شاعران و نویسندگان غربی بوده است که ذوق و قریحهای نزدیک به سعدی داشتهاند. در این مقاله، در دو بخش، پس از مروری گذرا بر روند آشنایی فرانسویان با زبان و ادبیات فارسی، ابتدا به بررسی کمی ترجمههای گلستان سعدی از آغاز تا به امروز پرداختهایم؛ سپس، با مطالعۀ تطبیقی نمونههایی از کار مترجمان کوشیدهایم نشان دهیم که هر ترجمه از لحاظ کیفی چه ویژگیها و نقصهایی در بر دارد. در نهایت، به این پرسش پاسخ خواهیم داد که از میان ترجمههای موجود گلستان به زبان فرانسه کدامیک وفاداری و اصالت بیشتری نسبت به متن اصلی فارسی دارد.
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
نظریه¬های متعددی در حوزه¬ی زبان¬شناسی شناختی مطرح¬ شده که «استعاره¬ی مفهومی» و «طرح¬واره¬ی تصویری» بیش¬ترین اهمیّت را دارند. طرح¬واره¬های تصویری ساخت¬هایی از فرایند شناختی اند که به ¬واسطه¬ی تجربه¬های فیزیکی انسان¬ در برخورد با جهان خارج شکل می¬گیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم می¬آورند. طرح¬واره-های تصویری گونه های مختلفی دارند، نظیرِ طرح¬واره¬های حرکتی، طرح¬واره¬های حجمی، طرح¬واره¬های قدرتی؛ و طرح-واره¬ی چرخشی یا دوری یکی از گونه¬های طرح¬واره¬های حرکتی است که می¬تواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرح¬واره¬های چرخشی در غزل¬های سعدی را می¬توان در سه دسته جای داد: ۱)طلب ۲)شکایت ۳)ترک؛ و حافظ را نیز در سه دسته: ۱)طلب ۲)شکایت ۳تسلیم. تحلیل های شناختی حاصل از طرح¬واره-های چرخشی این دو شاعر عبارتند از: ۱.درک سعدی از حرکت زمان، خطی است و فهم حافظ، دایره¬ای. ۲.درک حرکت خطی سعدی بر واقع¬گرایی و فهم دایره¬ای حافظ بر آرمان¬گرایی او دلالت دارد. ۳.سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسان¬های تراژیک جای می¬گیرد و حافظ به سبب فهم حرکت دایره¬ای در شمار انسان¬های حماسی. ۴.شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزل¬ها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت می¬کنند.
ابوالفضل تقی پور،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
زبان فارسی و عربی از دیرباز با هم در ارتباط بودهاند و این ارتباط اغلب موجب تداخل زبانی شده است. علاوه بر بخش واژگان زبان، در بخش صرف، آواشناسی و حتی نحو هم این دو زبان روی هم تأثیر گذشتهاند. این مقاله که هدفش بررسی یکی از این تداخلهای زبانی است، نشان میدهد که بسیاری از کارکردهای حرف «واو » در عربی، به فارسی نیز منتقل شده است؛ چنانکه این حرف آنجا که میان دو اسم، دو فعل یا دو جمله قرار میگیرد، علاوه بر کارکرد نحوی اصیل خود، عطف برخی آثار معنایی و بلاغی دیگر را نیز بر جمله مترتب میسازد. «واو» در معانی متعددی نظیر حال، قَسم، معیّت، استدراک و ازجمله در معنای سببیّت به کار گرفته میشود. نتیجه پژوهش همچنین نشان میدهد عباراتی شبیه «وگر » و «وَر» در زبان فارسی که در عین ربط دادن کلام، معنای شرطی نیز دارند، بهنوعی حاصل ترجمه «وَإن» یا «وَلو» در عربی هستند.
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
دربارۀ شخصیت پیچیده و پرابهام سعدی، برخی باورها و افسانهها شکل گرفته است که بر اساس مدارک و منابع تاریخی، هستۀ شکلگیری برخی از آنها را میتوان در لایهای شناختهشده و خاص از تاریخ، ردیابی و آن را به زمانی مشخص محدود کرد. یکی از این باورها که دستکم از نیمۀ سدۀ هشتم هجری یا اواخر این قرن رواج داشته، ماجرای دیدار سعدی با خضر است. در اسناد سدۀ نهم، به کسب زلال معنوی از خضر برای سعدی نیز اشاره شده است. در این نوشتار، دو سند بسیار کهن در این باره عرضه میشود که نشان میدهد این باور به زمانی کهنتر، احتمالاً اواخر عهد حیات سعدی و یا در حالتی بدبینانه، اوایل سدۀ هشتم هجری تعلق دارد. یکی از این اسناد، شعری از یکی از معاصران همام تبریزی است که در آن به اینکه سعدی «قطرهای از کام خضر» را مزیده، تصریح شده و این، کهنترین مأخذ برای باور اخیر است.
دوره ۸، شماره ۳۵ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
در تصحیح متون، توجه به منابع جنبی و حتی گاه کتب امثال و حکم امری ضروری است. مصحح با توجه به مضمون و صورتهای اصلی ضربالمثلها میتواند بعضی از ابهامات متون کهن را برطرف کند. دایره کاربرد این مثلها به مرور زمان محدودتر میشوند و برای کاتبان بهصورت عباراتی مبهم درمیآیند و چهبسا دستخوش تغییر و تصرف شوند. برای نمونه، عبارت «شمارِ خانه به بازار راست نیاید» مثلی کهن و معادل است با «حساب و کتابِ آدمی در خانه با آنچه در بازار میبیند مطابقت نمیکند» و به عبارتی دیگر «گمانِ آدمی با واقعیت راست نمیآید». این مثل دستکم از قرن پنجم در نظم و نثر فارسی بهکار رفته است و در روزگار ما نیز در آثار فارسی تاجیکی شواهد فراوان دارد، اما برای کاتبانِ دیوان سعدی ظاهراً عبارت آشنایی نبوده است و از این رو در بیشتر نسخههای خطی و در همۀ چاپهای موجود کلیات و غزلیات او، بهصورت محرّف «عرضِ جامه» بهجای «عرضِ خانه» آمده است و عموم شارحان غزلهای سعدی هم، با اعتماد به متن و بیآنکه به تبدیل و تحریف آن توجه کنند، بیت را به گونهای شرح کردهاند که هیچ رابطهای با اندیشۀ سعدی نیافته است. در این نوشتار با استناد به بعضی از نسخ خطی دیوان سعدی و جستوجو در پیشینه و معنیِ آن، صورت صحیح بیت را پیشنهاد کردهایم.
قهرمان شیری، نجمه نظری، نوشین بهرامی پور،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف این مقاله پیادهسازی روش نشانهمعناشناسی برای دستیابی به الگو یا الگوهای حاکم بر فرایندهای معنایی کنشی و تنشی و نشان دادنِ تأثیر جریان زیباییشناختی بر فرایندهای مذکور در بستر گفتمان طنز باب اول گلستان سعدی است واز این جهت، نخستین کوشش بهشمار میآید. مقصود از طنز، سخن مطایبهآمیزِ انتقادی است که با هدف اصلاح اجتماعی و به کمک جریان زیباییشناختی در زبان شکل
میگیرد و با هزل و هجو فرق دارد.
روش نشانهمعناشناسی در پی تجزیه و تحلیل گفتمان برای پی بردن به شرایط تولید و دریافت آن است. نشانهمعناشناس با مجموعهای معنادار روبهروست که در مرحله نخست فرضیههای معنایی و نوع ارتباط آنها با یکدیگر را در نظر میگیرد. سپس، به جستوجوی صورتهایی که با این فرضیههای معنایی مطابقت دارند، میپردازد تا اثبات آن فرضیهها میسر شود. فرضیه پژوهش حاضر این است که فرایند معنایی در گفتمان طنز نظام کنشی را به تنشی تبدیل میکند و با برقراری تعامل بین ابعاد فشارهای (عاطفی، درونی) و گسترهای (شناختی، بیرونی) فضایی سیال را میآفریند که خلق معنایی بدیع را ممکن میسازد. در طنز حضور حسی ـ ادراکی کنشگر و در مرحله بالاتر گفتهپرداز به تنش بین ابعاد فشارهای و گسترهای نیرویی میبخشد که برونههای زبان را از درونههای رایج، تهی میکند و به جای آن درونههایی متفاوت قرار میدهد. دگرگونی در رابطه درونه ـ برونه زبانی از ویژگیهای طنز است که بهوسیله جریان زیباییشناختی، سبب تغییر ازرشهای همهباور و خلق ارزشهای نو در این گفتمان میشود.
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
رسائل سعدی، به شش نوشتار مجزا اطلاق میشود که معمولا در کلیات شیخ به چاپ میرسند و همگی به نثر نوشته شدهاند. از زمان اولین تلاشها برای چاپ نسخۀ مصحح علمی کلیات سعدی، پرسش از انتساب این رسائل موضوعی مهم بوده است. محققان مختلف نیز به سهم خود به این موضوع پرداخته و پاسخهایی به آن ارائه کردهاند. در این مقاله قصد بر اینست که با استفاده از روشهای سبکسنجی و انتساب تالیف، مبتنی بر تحلیلی کمّی، با مقایسۀ این رسائل و گلستان، پاسخی برای پرسش انتساب این رسائل ارائه کنیم. در این مقاله، با استفاده از دو نوع تحلیل مبتنی بر دو شاخص متفاوت، تلاش شده تا پاسخی دقیق به مساله ارائه شود. روش اول استفاده از منحنیهای خصیصهنمای مندنهال است. روش دوم استفاده از الگوئی برای توصیف کمّی شاخص تکرار واژگان در متن است. نتیجۀ حاصل به طورکلی با حدس فروغی دربارۀ انتساب این رسائل هماهنگ است. سه رساله (نصیحه الملوک، عقل و عشق، و انکیانو) به قلم خود سعدی هستند. تقریرات ثلاثه و در تقریر دیباچه حتما نوشتۀ فرد دیگری هستند. مجالس نیز، اگرچه به قلم سعدی نیستند، اما احتمال اینکه سخنان شفاهی وی بر منبر باشند زیاد است.
دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درونمتنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینههای دریافتی شایستهتر از ماهیت ادبیات را فراهم میآورد و با نشان دادن شگردهای خلق آثار برتر ادبی میتواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداختهاند؛ کلود برمون با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکلوارهای برای روایت، طرحی پیشنهاد میکند که بر پایه چگونگی روابط بین کوچکترین واحدها استوار است. در این مقاله با استفاده از الگوی پیرفتها و توالیهای برمون، به تحلیل و بررسی دو حکایت از بوستان سعدی پرداختهایم. هدف از انتخاب این موضوع انطباق این نظریه با ساختار دو حکایت روایی از بوستان سعدی است
محمدامیر مشهدی، حسین اتحادی، لیلا عبادی نژاد،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از بحثهای علم معانی بررسی کاربرد جملات انشایی در اغراض ثانوی است. جملات استفهامی، یکی از انواع جملات انشایی است. هدف اصلی از استفهام، کسب خبر و آگاهی میباشد، اما در برخی از کتب بلاغی تا ۳۲ مورد غرض ثانوی برای استفهام نوشتهاند. دراین تحقیق که به صورت توصیفی– تحلیلی انجام گرفته، اغراض ثانوی جملات استفهامی در بوستان سعدی بررسی و تحلیل شده است. بایدگفت که در این کتاب ۴۰۵ مورد استفهام بکار رفته، که۳۷۹مورد آن از نوع استفهام بلاغی است. این آمار که بیش از۹۳ درصد کل پرسشهای کتاب را شامل میشود، نشانگر آن است که بوستانسعدی از نظرکاربرد جملات استفهامی، از ارزشهای بلاغی زیادی برخوردار است. در این تعداد سؤال بلاغی،۳۳ مضمون و موضوع ضمنی مطرح شده است. در این میان مفاهیمی چون توبیخ و سرزنش، نهی و بازداشت، انکار و هشدار پر کاربردترین مفاهیم هستند. همه این موارد جزو مضامینی محسوب میشوند که مناسب طرح و تعلیم آموزه های اخلاقی و حکمی هستند.
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
سعدی در کاربرد تخلص بسیار جدی است بهطوری که حدود نود و هفت درصد از غزلهای او تخلص دارد. تخلص معمولاً به صورت سوم شخص مفرد و دوم شخص مفرد (منادا) به کار رفته است. ابیات تخلص معمولاً خبری است یا پند و پیام در آن مطرح شده است. در این مقاله تخلص در غزل سعدی از نظر شخص دستوری یعنی سوم شخص مفرد و دوم شخص مفرد (منادا) و خطاب و فراوانی نسبی خبر و پیام و حالتهای دیگر در بیت تخلص بررسی شده، موضوع و جایگاه تخلص در ابیات غزل سعدی نشان داده شده است؛ در پایان نیز کمیت آماری موضوعات یاد شده طبق جدولهای فراوانی نسبی و درصد تقریبی و نمودار درصد دایرهای دادههای آماری عرضه شده است.
دوره ۱۰، شماره ۴۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
هرولد بلوم در مهمترین اثر خود به نام «اضطراب تأثیر» بر رابطۀ دیالکتیک، اما ستیزهجویانۀ شاعران جدید با شاعران گذشته تأکید کرده است. بر اساس نظریۀ بلوم، همواره کشاکشی بین شاعران گذشته و حال وجود داشته است. این رابطه در اغلب موارد، بر پایۀ هم سویی و همدلی نیست، بلکه رابطهای جَدَلی بر محور قدرت تأثیر شاعرانه استوار است؛ رابطهای که از طریق آن شاعران متقدّم با «بدخوانی خلّاق»۱ آثار ادبی گذشتگان، به آفرینش آثار جدید توفیق مییابند. بلوم فرآیند «خَمِش»۲ را به عنوان روشی برای بدخوانی خلّاق مطرح میکند. خَمِش نوعی انحراف یا بدخوانی بازنگرانه است که متضمّن کوچک شمردن قدرت شاعر متقدّم است. بلوم برای تبیین نظریۀ خود، از نظریۀ فروید؛ یعنی عقدۀ اُودیپی استفاده میکند و توضیح میدهد شاعران متأخّر برای چیره شدن بر متقدمان به نفی و انکار آنها میپردازند. نظریۀ بلوم میتواند تا اندازۀ زیادی جدالهایی را که میان روشنگران و شاعران عصر مشروطه به بعد بر سر سلطۀ ادبی سعدی درگرفته بود، تبیین نماید. خوانش نیما و نیز برخورد منتقدانۀ وی با شکل و محتوای آثار سعدی، برای رها کردن خود و ذهن عمومی از تأثیر و تسلط مسلم سعدی در آن دوره، مصداق بدخوانی خلّاقانهای است که بلوم آن را مطرح میکند. انتقاداتی که نیما بر شعر سعدی وارد میکند، صرف نظر از درستی یا نادرستی آنها، بیشتر با انگیزۀ کاستن از اقتدار ادبی شاعری بوده است که به نماد جهان و ادبیات سنّتی مبدّل شده بود. نیما بر ویژگی «سهلِ ممتنع» بودن و نیز نداشتن «ترکیب و تلفیقات تازه» و سطحی بودن احساسات عاشقانه و عَرَضی بودن تصوف در آثار وی و نیز خالی از ابهام بودن شعر سعدی خرده میگیرد. انتساب این نقدها، به فرض درستی آنها، البته تنها به شعر سعدی محدود نیست که شعر اغلب آثار شاعران کلاسیک را شامل میشود. نیما، تحت لوای این انتقادات به جدال با نماد شاعران کلاسیک میرود تا با کاستن از اعتبار ادبی آنها، به سهولت بیشتری بنا به نظریۀ بلوم، نظام نوین ادبی خود را برقرار سازد.
رضا رفایی قدیمی مشهد، غلامحسین غلامحسین زاده،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
زیباییشناسی شناختی بهمثابۀ یکی از شاخههای نوین علومشناختی، ابزارهای متفاوتی برای تحلیل متن در اختیار منتقد قرار میدهد. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، بررسی کارکرد نظریۀ
جهانهای متن، بهمثابۀ یکی از ابزارهای زیباییشناسی شناختی در تحلیل شعر فارسی است. نظریۀ جهانهای متن ابزارهایی ویژه را برای بررسی عناصر اصلی متن در اختیار منتقد قرار میدهد و در عین حال، در تحلیل شعر فارسی با محدودیتهایی مواجه است. در این پژوهش برای نیل به هدف، یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد نیمایی را تحلیل و کارکرد نظریۀ جهانهای متن را در آنها بررسی کردهایم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که این نظریه برای تحلیل شعر نو، ابزار مناسبتری است و در شعر کلاسیک، خصوصاً شعر غنایی، بهدلیل محدودیتهای ذاتی این نوع شعر و نیز عدم روشنی سیر اندیشه، با موانعی مواجه است.