جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای مفصلبندی
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
انقلاب فرهنگی بیشتر به یکی از نتایج ناگزیر انقلاب اسلامی فروکاسته شده و پیامد تحمیل ارادهی حاکمیت بر نظم دانشگاهی دانسته شده است. حال آنکه چیستی این رخداد تنها با درنظرگرفتن شرایطی که آن را امکانپذیر کردند، ارتباطش با جامعه و توصیف فربهی رخدادهای گوناگون قابل درک است. افزون بر این، مشکل اصلی پژوهشهای موجود این است که بر لحظهی پدیداری انقلاب فرهنگی تمرکز دارند. از این رو، در این مقاله، کوشش شد با تکیه بر تحلیل همآیند توصیفی عمیقتر ارائه شود، و سپس به این موضوع مهم پرداخته شود، چگونه انقلاب فرهنگی به امری پروبلماتیک در سالهای پس از انقلاب بدل شد. با تکیه بر تحلیل تاریخیِ مجموعه عوامل همآیند، سه اپیزود پیدایی، نهادینگی، و بازگشایی دانشگاهها شناسایی شدند. افزون بر این، مجموعهای از رویدادها ردیابی شدند، از قدرتیافتن اسلامگرایان، ضعف دولت، تسخیر سفارت آمریکا، و ناآرامیهای مرزی تا پاکسازیهای گسترده، انتخابات نخستین مجلس، و بمبگذاریها (در دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخستوزیری)، که در مرحله پیدایش اثرگذار بودند. وانگهی مجموعه رخدادهای درهمتنیدهای در متن مقاله گزارش شدند، مانند: ویژگی دانشگاه پساانقلابی، گسترهی انقلاب فرهنگی، و مسئلهی مقام مسئول در حوادث دانشگاه. توضیح همهی این فرآیندها نشان میدهد چگونه چهرهی تازهای از ادارهی جامعه در سالهای پس از انقلاب ذیل پروبلماتیک فرهنگ ممکن شد. در این مقاله به همآمیزی مؤلفههای گوناگون این پروبلماتیک یعنی برآمدن عقلانیت دینی، نهادهای متمایز، تکنیکها و رویههای تازهای برای اداره جامعه جایگزین شیوههای پیشین و از این مهمتر، توصیفی ژرف از کشمکشهای نیروهای گوناگون پرداخته شد
فرید دهقان طرزجانی، فرزان سجودی، امیرعلی نجومیان، مرتضی بابک معین،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
گفتمانهای جنسیتی همواره برای تثبیتِ مفصلبندیهای خود سعی در مشروعیتبخشی به ابعاد خودی و مشروعیتزدایی از عناصر دیگری دارند؛ مشروعیتبخشی، از نظر نشانهشناسی ـ گفتمانی، فرایندی است که از طریق مفصلبندی گفتمانی، قدرت را هژمونیک میکند. هدف نگارندگان در این مقاله بررسی و شناسایی نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیتبخشی گفتمانهای جنسیتی در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. از همین رو، آنها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف (۲۰۰۱) و دریدا (۱۹۸۳) از روششناسی ونلیوون (۲۰۰۷) ارائه میکنند و از سایر ابزارهای زبانشناختی نیز بهره میبرند. آنگاه برای تحلیل و نشان دادن عملکرد سازوکارهای یادشده بهسراغ رمان سلوک دولتآبادی میروند و با گزینش هدفمند، بخشهایی از آن را بررسی میکنند. در پایان، آنها به پرسش این پژوهش درباره نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیتبخشیِ گفتمانهای جنسیتـی پاسخ میدهند و چهار ساختارِ ساده، مرکب، پیچیـده، و زنجیـرهای را در آن سازوکارها معرفی میکنند. افزون بر آن، نشان میدهند گفتمانهای جنسیتی با تلاش برای کسب مشروعیت و حصولِ آن، از ادامه مسیر باز نمیمانند، بلکه برای حفظ و تثبیت آن نیز گام فرامینهند و همواره به صورت صریح یا ضمنی ــ بازبافتسازی ــ از دیگری مشروعیت میزدایند