۸ نتیجه برای نظریه بهینگی
ولی اله صرامی، بتول علی نژاد، بشیر جم، مرضیه بدیعی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
جایگزینی واجِ زبان وامدهنده با واجی از زبان وام گیرنده«جایگزینی واج» نامیده میشود. تا به حال جایگزینی واکه ها در وامواژهها بیشتر مورد توجه محققان بوده است ولی بررسی جایگزینی همخوان کمتر مورد بحث قرار گرفته است بخصوص از دیدگاه نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، ۲۰۰۴ /۱۹۹۳) و یا از دیدگاه آموزش زبان به جایگزینی همخوانها پرداخته شده است (رزم دیده و ناصری (۱۳۹۸). ولی در این مقاله جایگزینی همخوان در وامواژهها بررسی شده است چون وامواژهها بهتر میتوانند رفتار واجی عامه مردم فارسی زبان را نشان دهند. نوع و رتبهبندی محدودیتها نیز گویای این تفاوتها است.در این تحقیق تعداد ۲۹۵ واژه انگلیسی از فرهنگ سه جلدی عمید و واژهیاب گوگل استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شبیهترین همخوان موجود در زبان وام گیرنده با توجه به بافت آوایی در جایگزینی شرکت میکند؛ ولی رتبه بندی محدودیتها تغییر نمی کند. از آنجاییکه هیچکدام از همخوانهای/T/، /w/، /k/ و /g/ در زبان فارسی نقش واجی ندارند، همخوان /T/ در آغازه و پایانه هجا به ترتیب با همخوانهای[t] و [s] جایگزین میشود. همخوان /w/ در ابتدای واژه با همخوان لبی دندانی [v] جایگزین میشود. البته از آنجا که این همخوان دولبی نرمکامی فقط به صورت آوای میانجی در زبان فارسی کاربرد دارد، پس از شکسته شدن خوشه آغازین /sw/ در ابتدای واژه، همچون یک آوای میانجی عمل میکند و معمولا جایگزین نمیشود. دو همخوان نرمکامی/k/ و /g/نیز با توجه به نوع بافت یا به همخوانهای کامی [c] و []تبدیل میشوند یا اصلاً جایگزین نمیشوند.
مهین ناز میردهقان، شیرین مهمانچیان ساروی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
با توسعه دیدگاه های رده شناختی زبان، چارچوب بهینگی به عنوان فرانظریه ای بر دیگر نظریه ها مطرح شد. بر این اساس پژوهش حاضر در قالب حاکمیت و مرجعگزینی در چارچوب نظری بهینگی برای بررسی آرایش واژگانی جملات خبری گویش آتنی (از گویش های مازندرانی) به انجام رسیده است. هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل گویش آتنی به عنوان یکی از گویش های ایرانی در معرض خطر است که با بهکارگیری فرانظریه بهینگی در تعیین محدودیت های حاکم بر آرایش جملات خبری گویش و رتبه بندی آنان به انجام رسیده و با استفاده از تابلوها و نمودارها در چارچوب بهینگی ارائه شده است. در تحلیل بهینگی گویش، محدودیتهای مورداستفاده به طور کلی در سه دسته، تقسیم بندی می شوند که عبارتاند از: محدودیتهای انطباق (چپهسته، چپمشخص گر، چپمتمم)، محدودیت عناصر اجباری (هسته اجباری، مشخصگر اجباری) و محدودیت های ساختاری (به اقتباس از: Kuhn, ۲۰۰۳؛ مشتمل بر محدودیت وفاداری (خوانش کامل، تجزیه) و محدودیت نشانداری (عامل مشخص گر، عدمحرکت واژگانی، اقامت، فاعل، مبتدا انداز). نتایج پژوهش با تأیید مفهوم وحدت در تنوع در انگاره های آرایش واژگانی ساخت های خبری گویش آتنی، وجود تنوعات میانزبانی را حاصل رتبه بندی متفاوت آنان به شمار آورده و جهانشمولی نظریه بهینگی را در ارتباط با تعداد ثابت تخطی ها از محدودیتهای انطباق تأیید میکند.
مهدی فتاحی، محمود بی جن خان،
دوره ۶، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
بنا بر اصل غنای واژگانی در نظریه بهینگی، محدودیتی بر درونداد وجود ندارد و تنوع زبانی در این نظریه به شکل تفاوت در ترتیب بین محدودیتها تعریف میشود. این مقاله میکوشد با در نظر داشتن این فرضیه که صورت فعلی گویش سورانی در گذر زمان دچار تغییرات کمتری نسبت به صورتهای فعلی گویشهای اردلانی و کلهری شده است، آن را بهعنوان صورت اولیه در نظر گرفته و در چارچوب نظریه بهینگی، نمونهای از تنوع بین این سه گویش را به شکل تفاوت در ترتیب محدودیتها نشان دهد. بدین منظور، پس از مصاحبه با ده گویشور سورانی، ده گویشور اردلانی و ده گویشور کلهری و به دست آوردن پیکره صوتی، گونه سورانی بهعنوان درونداد برای تابلوهای محدودیتی مختلف در نظر گرفته شد و با توجه به ترتیبی که از محدودیتهای گویشهای اردلانی و کلهری به دست آمد، دلیل تنوع موجود مشخص شد. دلیل این تنوع، ترتیب تسلط محدودیتهای نشانداری بیشتر در کلهری و سپس در اردلانی نسبت به سورانی است.
روشنک گل دوست،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل دو فرآیند واجی کشش جبرانی و هماهنگی واکهای (ستاک امر) گویش پسیخانی در چهارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی (۱۹۹۳ & ۲۰۰۴) است. روش این پژوهش بهصورت توصیفی- تحلیلی است و دادهها به روش میدانی گردآوری شدهاند. از پنج نفر گویشور، هریک به مدت یک ساعت مصاحبه به عمل آمد که درمجموع، پنج ساعت مصاحبه صورت گرفته است. نتایج نشان میدهند فرآیند کشش جبرانی، پیوسته در گویش پسیخانی با حذف همخوانهای چاکنایی /h,?/ در واژههای تکهجایی در ساخت CVCC و نیز در واژههای دوهجایی در ساختهای هجایی cvc.cv(c) رخ میدهد و منجر به کشش جبرانی واکه در هجای اول میشود. همچنین کشش جبرانی ناپیوسته با حذف همخوانهای چاکنایی /h,?/ در واژههای تکهجایی و دوهجایی نیز اتفاق میافتد. در فرآیند همگونی واکه کوتاه /e/ با واکه [u] ، گسترش مشخصه پسینبودن رخ میدهد و نیز تبدیل واکه افتاده //e به واکه افراشته [ i] اتفاق میافتد که گسترش مشخصه افراشتهبودن را نشان میدهد. همچنین براساس تحلیل دادهها، در پایان ثابت شد که فرآیند کشش جبرانی دارای بسامد وقوع بالاتری است.
سولماز محمودی،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زبانهای ترکی از پنج راهبرد یا پاسخ مختلف (قلب، تضعیف، غیرمشددسازی، حذف و درج) به خوشههای ناقض اصل توالی رسایی استفاده میکند که از طریق تعامل محدودیتهای وفاداری و نشانداری مطرح میشوند. در زبان ترکی با وجود خوشههای دو همخوانی میانی و پایانی، خوشههای غلت/روان-خیشومی و غلت-روان، علاوه بر توالیهایی با رساییِ خیزان، غیرمجاز است. قطعاً توالیِ همخوانهای رسا، به دلیلِ تخطی از محدودیت اصل مرزِ اجباری، شکسته نمیشوند؛ زیرا با این فرض توجیهی برای عدموجود توالی خیشومی/روان-گرفته نخواهد بود. در این پژوهش به کمک دادههای بهدستآمده به روش کتابخانهای و نیز فرایندهای درج و حذف واکه در میان خوشههای میانِ کلمه، درج واکه در میان و آغاز خوشههای آغازِ کلمه، درج واکه در میانِ خوشههای پایانی با رسایی خیزان، درج واکه در میان خوشههای پایانی با رسایی افتان و حذف همخوان اول از خوشههای پایانی نشان خواهیم داد که توفقِ رساییِ روان و غلت نسبت به خیشومی برای غلبه بر درج کفایت نمیکند. در نتیجه، آنچه موجب رفتار متفاوت چنین خوشههایی در زبانهای ترکی، عربیِ لبنانی، ایرلندی، چاها (زبان اتیوپی) و کاتالن میشود، زاویة رسایی میان دو همخوان است. در پایان، به کمک محدودیتهای نشانداری ادراکی خواهیم دید همخوانهای همجایگاه، از نظر ادراکی نشاندارترند؛ یعنی همخوانی که در محل و نحوۀ تولید، مشخصههای تمایزدهندۀ کمتری با همخوان ماقبل خود دارد، از نظرِ ادراکی نامتمایز و برای حفظ تقابلهای واژگانی نامناسبتر است.
مهدی فتاحی، لادن جواهری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
طی فرایند ساخت وجه استمراری/ اخباری در گویش فارسی کرمانشاهی، افزودن پیشوند فعلی /mi-/ به ستاک فعلی دارای آوای گرد، سبب گرد شدن واکۀ پیشوند میشود. این نوع همگونی در مواردی که واکه یا همخوان گرد در ستاک فعلی نباشد، رخ نمیدهد. بااینحال، در فارسی کرمانشاهی صورت فعلی [mo.xɑm] وجود دارد، که در آن واکۀ پیشوند ظاهراً بدون وجود هیچ انگیزهای گرد شده است. این وضعیت گونهای از تیرگی واجشناختی است. در این پژوهش به بررسی نقش این پدیده در تغییر بازنمایی آوایی و واجی پیشوند استمراری در گویش فارسی کرمانشاهی برمبنای نظریۀ بهینگی ـ زنجیرههای گزینهای (McCarthy, ۲۰۰۷) که نسخهای از نظریه بهینگی متوالی است، پرداختهایم. دادههای این تحقیق از طریق گفتوگو با گویشوران گویش فارسی کرمانشاهی، در دو ردۀ سنی بالای پنجاه سال و زیر بیست سال و با اتکا به شم زبانی پژوهشگران بومی، گردآوری شده است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای آنند که علت بروز تیرگی در واکه پیشوندِ وجه استمراری در گویش فارسی کرمانشاهی از آن نوع است که در واجشناسی اشتقاقی، تحت عنوان تعامل «عکسِ زمینهبرچینی» مطرح است و نظریۀ بهینگی متوالی در تبیین این تغییر، عملکردی موفقتر از نظریۀ بهینگی موازی داشته است.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۲- )
چکیده
در این مقاله فرایند ناهمگونی در فارسی و چند لهجه و گویش دیگر فارسی در چهارچوب نظریه بهینگی مورد تحلیل قرار می گیرد؛ ابتدا به معرفی نظریه بهینگی و بیان اصول و مبانی آن پرداخته میشود، سپس فرایند ناهمگونی در این چهار چوب مورد بررسی قرار میگیرد. در این مقاله استدلال میشود که نظریه بهینگی بر رویکردهای اشتقاقی برتری دارد. این استدلال مبتنی بر یکی از مواردی است که در آن هر دو فرایند همگونی و ناهمگونی به گونهای رخ میدهد که مشخص نیست کدام یک زمینه چین دیگری بوده است.
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
در این مقاله که با هدف تبیین فرآیند قرض گیری واژه های آلمانی بر اساس محدودیت های زبان فارسی و در چارچوب نظریه بهینگی نگاشته شده، نحوه سازگاری خوشه های همخوانی و واکه های مرکب زبان آلمانی و همچنین واجهایی که در وام واژه های آلمانی جایگزین می شوند مورد بررسی قرار گرفته است. نظریه بهینگی که توسط پرینس و اسمولنسکی (۱۹۹۳) مطرح شد با برخورداری از مفاهیم کلیدی محدودیت های پایایی و نشانداری، در اصل مناسب ترین رویکرد برای تبیین این جنبه از توانش زبانی است. به همین منظور تعداد ۳۰ وام واژه آلمانی به عنوان پیکره داده های پژوهش انتخاب شد که برخی از آنها به روش اسنادی از منابع مکتوب استخراج شده و بقیه نام تجاری محصولات آلمانی هستند که به روش میدانی گردآوری گردیده است. با تحلیل توصیفی داده های مذکور در چارچوب نظریه بهینگی نتایج زبانشناختی ارزشمندی به دست آمد که از آن جمله می توان شکسته شدن خوشه همخوانی آغازین در وام واژههای آلمانی از طریق درج واکه در زبان فارسی را نام برد.